|
امام حسین(ع)-شهادت
خون از محاسن و رخ مهتاب می چکید
از جبهه ی گره زده اش آب می چکید
هر طور بود خیمه ز غارت نگاه داشت
از خستگی ز کاسه ی خون، خواب می چکید
می رفت تکه تکه شود پیش چشم ها
عشق خدای، از دل ارباب می چکید
وز چشم خواهری نگران پشت پرده ای
صدها هزار واژه ی بی تاب می چکید
تصویری از هزار و دو صد نامه و سلام
نامردی از کناره ی این قاب می چکید
یک تن هزار زخم و به هر زخم هزار تن
از چهار گوش فاجعه اعجاب می چکید
صیاد بود و نیزه و ماهی و زخم و خون
از گوشه های سمی قلاب می چکید
دم، بازدم، تنفس او تنگ می شود
وز ناودان حنجره سیلاب می چکید
از آب هم مضایقه کردند عجیب نیست
سربسته: پوست از ید قصاب می چکید
یک سوی مادری به دلش زخمه می زند
خون های سینه از سر مضراب می چکید
وی آن شقایق است که ز یک عمر زندگی
این معنی از کنایه ی سهراب می چکید
تعداد بازديد : 331
یکشنبه 04 دی 1390 ساعت: 15:32
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)