تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
اى يأسِ من خسته به دنبال اميدت
بايد چه کند آنکه نه ديد و نه شنيدت
رؤياى من آويخت ز هر باغ و بهارى
اما گل نرگس! تو کجايى که نديدت
تا کى بنشينم به اميدت که بيايى
تا کى بنشينم که بيايى به اميدت!
شب در شده و ماه بر آن روزنۀ قفل
پيداست فقط تکه اى از صبح سپيدت
پيداست که میرقصد و نزديک می آيد
از روزن در روشنى شاه کليدت!
سيدمحمد حسين ابوترابى
تعداد بازديد : 227
جمعه 11 مرداد 1392 ساعت: 21:11
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب