کوچه امشب چه عجیب ازهیجان می لرزد صبح در هلهله ی بانگ اذان می لرزد راه افتادبه مسجد ؛قدم مولایی آسما

کوچه امشب چه عجیب ازهیجان می لرزد صبح در هلهله ی بانگ اذان می لرزد راه افتادبه مسجد ؛قدم مولایی آسما

کوچه امشب چه عجیب ازهیجان می لرزد صبح در هلهله ی بانگ اذان می لرزد راه افتادبه مسجد ؛قدم مولایی آسما

کوچه امشب چه عجیب ازهیجان می لرزد صبح در هلهله ی بانگ اذان می لرزد راه افتادبه مسجد ؛قدم مولایی آسما

کوچه امشب چه عجیب ازهیجان می لرزد صبح در هلهله ی بانگ اذان می لرزد راه افتادبه مسجد ؛قدم مولایی آسما
کوچه امشب چه عجیب ازهیجان می لرزد صبح در هلهله ی بانگ اذان می لرزد راه افتادبه مسجد ؛قدم مولایی آسما
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
کوچه امشب چه عجیب ازهیجان می لرزد صبح در هلهله ی بانگ اذان می لرزد راه افتادبه مسجد ؛قدم مولایی آسما

کوچه امشب چه عجیب ازهیجان می لرزد
صبح در هلهله ی بانگ اذان می لرزد
راه افتادبه مسجد ؛قدم مولایی
آسمان گشت پراز عطردم مولایی
...بعدآن کوچه چه تاریک!چه ظلمانی شد!
کوچه کم کم تهی از بانگ مسلمانی شد
کم کم از دور...صدای نفسی می آید
ازدل کوچه ی تاریک؛کسی می آید
سایه ای تیره ازآن کوچه برون می افتد
کوچه از سایه ی تیره،به جنون می افتد
سایه از تیرگی شب؛ به جلا افتاده
چشم از دیدن سایه، به خطا افتاده
سایه مخفی شده در ظلمت شب...انگاری
زهرشیرین شده درطعم رطب ...انگاری
سایه از تیره مردان ابا شیطان است
سایه از ترس؛مچاله شده ولرزان است
سایه از ترس؛ به شمششیر پناه آورده
بازبرخدعه وتزویر پناه آورده
بوسه زد روی لب تشنه ی شمشیرش را
درگلو خوردغم ترس گلوگیرش را
تیغ برفرق علی (ع)آمدوبربادآمد
"حالتی رفت که محراب به فریادآمد
اینک این پیرهن ساده ی مولا...خونین
اینک این سر..که به سجاده ی مولا...خونین 
**
 سجده ی ماه منیراست به مسجدامشب!
بشتابید!امیراست به مسجدامشب!
آسمان نورعلی نورپیمبرشده است
کعبه ازبوی خوشی بازمعطرشده است
موسم حج وطوافی که بیفتد،حق است
کعبه راباز شکافی که بیفتد،حق است...

 

علیرضا حکمتی


تعداد بازديد : 91
چهارشنبه 09 مرداد 1392 ساعت: 19:47
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف