به غربت بی بی زینب(س) زنی که وارث اندیشه تبارش بود... چه سرنوشتی عجیبی در انتظارش بود زنی که وارث

به غربت بی بی زینب(س) زنی که وارث اندیشه تبارش بود... چه سرنوشتی عجیبی در انتظارش بود زنی که وارث

به غربت بی بی زینب(س) زنی که وارث اندیشه تبارش بود... چه سرنوشتی عجیبی در انتظارش بود زنی که وارث

به غربت بی بی زینب(س) زنی که وارث اندیشه تبارش بود... چه سرنوشتی عجیبی در انتظارش بود زنی که وارث

به غربت بی بی زینب(س) زنی که وارث اندیشه تبارش بود... چه سرنوشتی عجیبی در انتظارش بود زنی که وارث
به غربت بی بی زینب(س) زنی که وارث اندیشه تبارش بود... چه سرنوشتی عجیبی در انتظارش بود زنی که وارث
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
به غربت بی بی زینب(س) زنی که وارث اندیشه تبارش بود... چه سرنوشتی عجیبی در انتظارش بود زنی که وارث
به غربت بی بی زینب(س)
زنی که وارث اندیشه تبارش بود...
 
چه سرنوشتی عجیبی در انتظارش بود
زنی که وارث رنج و غم تبارش بود
کسی که نام گرفت از خودِ خدا، زینب(س)
زنی که حضرت جبریل سوگوارش بود
هم عشق بود، هم اندیشه بود، هم غیرت
ولی همیشه غم و غصه در کنارش بود
هزار چشمه به چشمان او حسودی داشت
که سیل اشک همیشه، در آبشارش بود
کسی که آیه تطهیر را تجسم داد
و پاکدامنیش، اوج افتخارش بود
حیای آینه ها را هم او نگه می داشت
و آب، مهریه ی مادرش، خمارش بود
حجاب، بر تن او، حس امنیت می کرد
عفاف خود، ز مریدان بی شمارش بود
به بوی معجرش انگار عشق می ورزید
تمام ثانیه ها چادرش دچارش بود
کسی نداشت، اگر زهره نظر بر او
به غیرِ غیرت عباس، از وقارش بود
ببین که عمر چه آورده است بر سر او
که تازه فصل غم مادرش، بهارش بود
چگونه کرب بلا هم به وصل منجر شد،
هم عاشقانه ترین، هجر روزگارش بود؟
چشید هرچه که می شد کشید، از عالم
کشیده و لگد و تازیانه خوارش بود
همه شهید شدند و رها ز غم، اما
برای زینب، این، ابتدای کارش بود
سوار بود به پای پیاده اش تا شام
و کوفه مات قدمهای استوارش بود
اگرچه فوج فوج، موجِ سنگ می آمد
در اوج فاجعه، در اوج اقتدارش بود
حقیقت از همه ی کاروان او می ریخت
و مهرهای سر نیزه، اعتبارش بود
علی میان فتاوای او عیان می شد
تمام علم لدنّی، در اختیارش بود
چه خطبه های عجیبی، به قلب ها می خواند
هزار آیه ی ناخوانده، در شعارش بود
چکاند خون خدا را به پای دین خدا
حقیقت است که اسلام، وامدارش بود
عقیله ایست که تفسیر روح قرآن است
زنی که وارث اندیشه ی تبارش بود
*****
نمی شود که ز زینب قصیده بی غم گفت
که بیت بیت همین شعر، داغدارش بود
 
مجتبی نادری طاهری

تعداد بازديد : 71
یکشنبه 30 تیر 1392 ساعت: 11:09
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف