باز آمد و رنگ و روی نیلوفر داشت چشم سیه اش نگاه پیغمبر داشت من در عجبم میان آنها چه گذشت اکبر به دهن

باز آمد و رنگ و روی نیلوفر داشت چشم سیه اش نگاه پیغمبر داشت من در عجبم میان آنها چه گذشت اکبر به دهن

باز آمد و رنگ و روی نیلوفر داشت چشم سیه اش نگاه پیغمبر داشت من در عجبم میان آنها چه گذشت اکبر به دهن

باز آمد و رنگ و روی نیلوفر داشت چشم سیه اش نگاه پیغمبر داشت من در عجبم میان آنها چه گذشت اکبر به دهن

باز آمد و رنگ و روی نیلوفر داشت چشم سیه اش نگاه پیغمبر داشت من در عجبم میان آنها چه گذشت اکبر به دهن
باز آمد و رنگ و روی نیلوفر داشت چشم سیه اش نگاه پیغمبر داشت من در عجبم میان آنها چه گذشت اکبر به دهن
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
باز آمد و رنگ و روی نیلوفر داشت چشم سیه اش نگاه پیغمبر داشت من در عجبم میان آنها چه گذشت اکبر به دهن

باز آمد و رنگ و روی نیلوفر داشت
چشم سیه اش نگاه پیغمبر داشت
من در عجبم میان آنها چه گذشت
اکبر به دهن نگین انگشتر داشت

 

قنبر سماچی

با تشکر از برادر عزیز آقای قنبر سماچی بخاطر ارسال این اشعار


تعداد بازديد : 87
جمعه 28 تیر 1392 ساعت: 14:10
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف