امن یجیب خواند و همه مطلــبش رسید لب تشنه ای که باده به داد تبش رسید معلوم شد که تشنـــــه لبهای

امن یجیب خواند و همه مطلــبش رسید لب تشنه ای که باده به داد تبش رسید معلوم شد که تشنـــــه لبهای

امن یجیب خواند و همه مطلــبش رسید لب تشنه ای که باده به داد تبش رسید معلوم شد که تشنـــــه لبهای

امن یجیب خواند و همه مطلــبش رسید لب تشنه ای که باده به داد تبش رسید معلوم شد که تشنـــــه لبهای

امن یجیب خواند و همه مطلــبش رسید لب تشنه ای که باده به داد تبش رسید معلوم شد که تشنـــــه لبهای
امن یجیب خواند و همه مطلــبش رسید لب تشنه ای که باده به داد تبش رسید معلوم شد که تشنـــــه لبهای
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
امن یجیب خواند و همه مطلــبش رسید لب تشنه ای که باده به داد تبش رسید معلوم شد که تشنـــــه لبهای

امن یجیب خواند و همه مطلــبش رسید

لب تشنه ای که باده به داد تبش رسید

 

معلوم شد که تشنـــــه لبهای تشنه بود

سیراب شدچون که به ساغرلبش رسید

 

اما میان خیـــمه به نجمه رباب گفت

شکرخدابه دادحسین زینبش رسید

 ***

وقتی لهیب عشق دلش را فرا گرفت

سوز عطش زبانه زد آتش به پا گرفت

 

تا نشنوند لشگر کوفه حسین شکست

بغضی نشست بین گلویش صدا گرفت

 

زانو زد ونشست و شکست و نگاه کرد

زینب رسید و یک طرف  آن عبا  گرفت

شاعر: صمد عليزاده


تعداد بازديد : 106
جمعه 28 تیر 1392 ساعت: 13:12
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف