ناي ِ ني تر شد از فغان افتاد گوشه اي جام شوكران افتاد روضه ات را جگر نمي فهمد رد ِ اشكم به اس

ناي ِ ني تر شد از فغان افتاد گوشه اي جام شوكران افتاد روضه ات را جگر نمي فهمد رد ِ اشكم به اس

ناي ِ ني تر شد از فغان افتاد گوشه اي جام شوكران افتاد روضه ات را جگر نمي فهمد رد ِ اشكم به اس

ناي ِ ني تر شد از فغان افتاد گوشه اي جام شوكران افتاد روضه ات را جگر نمي فهمد رد ِ اشكم به اس

ناي ِ ني تر شد از فغان افتاد گوشه اي جام شوكران افتاد روضه ات را جگر نمي فهمد رد ِ اشكم به اس
ناي ِ ني تر شد از فغان افتاد گوشه اي جام شوكران افتاد روضه ات را جگر نمي فهمد رد ِ اشكم به اس
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
ناي ِ ني تر شد از فغان افتاد گوشه اي جام شوكران افتاد روضه ات را جگر نمي فهمد رد ِ اشكم به اس

 

ناي ِ ني تر شد از فغان افتاد

گوشه اي جام شوكران افتاد

 

روضه ات را جگر نمي فهمد

رد ِ اشكم به استخوان افتاد

 

چقدر گرم ِ ذكر و تسبيحی !؟

تشنه لب، نيزه از دهان افتاد

 

گيسوانت ضريح حاجات است

سرتان دست ِ اين و آن افتاد

 

ياد انگشتر تو افتادم

تا نگاهم به ساربان افتاد

 

عاقبت شهر سايه اش را ديد

نام زينب سر ِ زبان افتاد

 

!روي ني هم قمركنارت بود

پابه پاي تو هم زمان افتاد

 

لب ِ يحيايي ات،كليم شهيد

سروكارش به خيزران افتاد

 

سيل اشك آمد و غزل را بُرد

قلم شاعر از توان افتاد

شاعر: وحيد قاسمي


تعداد بازديد : 73
دوشنبه 24 تیر 1392 ساعت: 12:07
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف