مناجات با خدا شبی پروندۀ خود را گشودم برآمد ناله از هر تار و پودم سراپا آب گشتم از خجالت که آخر

مناجات با خدا شبی پروندۀ خود را گشودم برآمد ناله از هر تار و پودم سراپا آب گشتم از خجالت که آخر

مناجات با خدا شبی پروندۀ خود را گشودم برآمد ناله از هر تار و پودم سراپا آب گشتم از خجالت که آخر

مناجات با خدا شبی پروندۀ خود را گشودم برآمد ناله از هر تار و پودم سراپا آب گشتم از خجالت که آخر

مناجات با خدا شبی پروندۀ خود را گشودم برآمد ناله از هر تار و پودم سراپا آب گشتم از خجالت که آخر
مناجات با خدا شبی پروندۀ خود را گشودم برآمد ناله از هر تار و پودم سراپا آب گشتم از خجالت که آخر
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
مناجات با خدا شبی پروندۀ خود را گشودم برآمد ناله از هر تار و پودم سراپا آب گشتم از خجالت که آخر

مناجات با خدا

 

شبی پروندۀ خود را گشودم

برآمد ناله از هر تار و پودم

سراپا آب گشتم از خجالت

که آخر دست خود را رو نمودم

الهی! سیدی! العفو! العفو!

بدم؛ صد بار خود را آزمودم

تو بر لطف و عنایاتت فزودی

من از غفلت گناهم را فزودم

دریغا ای دریغا ای دریغا

تو با من بودی و من بی‌تو بودم

خطاکارم ولیکن گاه‌گاهی

به خاک آستانت چهره سودم

نه از پرونده جرمی پاک کردم

نه از آیینه‌ام زنگی زدودم

چنان در آتش خجلت شدم آب

که خیزد با نفس از سینه دودم

تمام راه‌ها را بستم اما

زبان معذرت‌خواهی گشودم

الهی! «میثمم» العفو! العفو!

اگرچه لایق عفوت نبودم


تعداد بازديد : 112
شنبه 22 تیر 1392 ساعت: 10:47
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف