مناجات با خدا-ورود به ماه مبارک رمضان عاشقان ماه خدا باز آمد ماه قرآن و دعا باز آمد ماه توبه مه

مناجات با خدا-ورود به ماه مبارک رمضان عاشقان ماه خدا باز آمد ماه قرآن و دعا باز آمد ماه توبه مه

مناجات با خدا-ورود به ماه مبارک رمضان عاشقان ماه خدا باز آمد ماه قرآن و دعا باز آمد ماه توبه مه

مناجات با خدا-ورود به ماه مبارک رمضان عاشقان ماه خدا باز آمد ماه قرآن و دعا باز آمد ماه توبه مه

مناجات با خدا-ورود به ماه مبارک رمضان عاشقان ماه خدا باز آمد ماه قرآن و دعا باز آمد ماه توبه مه
مناجات با خدا-ورود به ماه مبارک رمضان عاشقان ماه خدا باز آمد ماه قرآن و دعا باز آمد ماه توبه مه
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
مناجات با خدا-ورود به ماه مبارک رمضان عاشقان ماه خدا باز آمد ماه قرآن و دعا باز آمد ماه توبه مه
مناجات با خدا-ورود به ماه مبارک رمضان


عاشقان ماه خدا باز آمد

ماه قرآن و دعا  باز آمد

ماه توبه مه غفران مه نور

مه شوق و مه عشق و مه شور

ماه از خویش جدا گردیدن

ماه واصل به خدا گردیدن

ماه قدری که بود قدرش گم

ماه میلاد امامُ دوّم

ماه مهمانی حیّ ازلی

ماه سر مستی عشّاق علی

ماه تسبیح سرودن بر لب

ماه بیدار دلان در دل شب

ماه از اشک درون را شستن

خویش گم کرده خدا را جستن

ماه سر تا به قدم ذکر شدن

روشن از روشنی فکر شدن

به چه خوش گفت رسول منّان

جمعۀ آخر ماه شعبان

که مه حق به شما رو آورد

رحمت و فیض ز هر سو آورد

بَه چه ماهی که برای امّت

رحمت و مغفرفت است و برکت

کرد با منطق شیرین تشریح

که نفس هاست در این مه تسبیح

صومتان هست سعادت این ماه

نومتان نیز عبادت این ماه

تشنه و گرسنه گشتید اگر

یاد آرید ز روز محشر

ای پیمبر که به وصفت لولاک

آمده از طرف ایزد پاک

امّتت گاهِ عطش کلّ یوم

خاصّه در گرمی روز مه صوم

اشک بر چهره فشاند ز دو عین

لیک یاد لب عطشان حسین

آنکه هنگام ملاقات خدا

با لب تشنه سرش گشت جدا

او که جبریل سرشک افشانده

داستان عطشش را خوانده

او که در خواهش یک جرعۀ آب

خصم با سنگ ورا داد جواب

او که طفلش ز عطش پر می زد

چنگ بر دامن مادر می زد

چون بریدند سر از پیکر او

گشت از خیمه برون دختر او

دور گردید ز خیل زن ها

گشت گم در دل صحرا تنها

ظالمی یافت ورا سر گردان

گفت هستی ز چه در آه و فغان

گفت ای شیخ تو خود ساز بیان

خوانده ای هیچ به عمرت قرآن ؟

گفت خواندم چه بسا قرآن را

بارها ختم نمودم آن را

گفت این آیه تو را خورده به چشم

با یتیمان نستیزند به خشم

من یتیمم که در این صحرایم

دختر فاطمه ی زهرایم

اشکم از خون جگر آغشتند

پدرم را لب عطشان کشتند

گفت از من چه تمنّا داری

کین چنین شیون و غوغا داری

گفت روزم شده مانند شبم

کز عطش آمده جانم به لبم

داد آن سنگ دل آخر به شتاب

آن جگر سوخته را جامی آب

آب بگرفت ولی با آن حال

رفت با گریه به سوی گودال

ریخت از دیده بسی خون جگر

گفت با دیدۀ گریان به پدر

کی پدر بهر تو آب آوردم

بلکه از دیده گلاب آوردم

تو که صد چاک به خاک افتادی

با لب تشنه چرا جان دادی

نبود تاب شنفتن میثم

لب فرو بند ز گفتن میثم

غلامرضا سازگار

تعداد بازديد : 451
سه شنبه 18 تیر 1392 ساعت: 7:08
نویسنده:
نظرات(4)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط قنبر سماچی در تاریخ 1392/04/30 و 13:51 دقیقه ارسال شده است

قنبر سماچی

امام علی (ع)
شیر خدا حضرت مشکل گشا علی
بدر الدجی پادشه لافتا علی
دلدل سوار و صاحب شمشیر ذو الفقار
پشت نبی قوت دست خدا علی
حق است و حق به گرد علی دور می زند
کوبنده صفوف عدوی خدا علی
آیینه صفات کمال خدایی است
شیر ژیان بسته به غم مبتلا علی
پیغمبرش گرفت به دستان و زد صلا
گفتا که بعد من شه دین مرتضی علی
تکمیل دین و حفظ شریعت به نام اوست
پایان کار جملگی انبیا علی


رقیه(س)
صدای کودکان تشنه لب بود
که دشت کربلا سیراب می کرد
رقیه با لبی خشک و ترک دار
ز ببابا التماس آب می کرد


آرزوی کربلا
چه میشه امام حسین هم منو دعوت بکنه
ببره تو حرمش غرق زیارت بکنه
چه میشه دستای خالی من هم پر بکنه
دست به هر سنگی بذارم واسه من در بکنه
صبح که از خواب پا بشم برم جوازش بگیرم
تا برم تو حرمش ضریح نازش بگیرم
بشینم توی رواقش و زیارت بخونم
آتش اسپند بزنم تو حرمش بگردونم
صحن جارو بزنم به مهموناش گلاب بدم
به کبوترای صحنش کمی دون و آب بدم
بشینم توی سراش نگاه گنبد بکنم
ان یکادی بخونم نگاه بد رد بکنم
بگیرم گهواره اصغر و لالا بخونم
نوحه سینه زنی یکه و تنها بخونم
پرچم سرخ حسین از این طرف نگاه کنم
با دلی پر غصه رو جانب خیمه گاه کنم
تل زینب برم و جنگ حسینش ببینم
قتلگاه سر بکشم تا نورعینش ببینم
راه بین الحرمین هم با وضو طی بکنم
جام چشم عاصیم لبالب می بکنم
میدون مشک ابوالفضل دل آدم می گیره
هر کسی آب ببینه بی خودی ماتم می گیره
صحن عباس برسم اذن دخولش بگیرم
التماسش بکنم مهر قبولش بگیرم
گریه اینقدر بکنم تا هفتا افلاک بگیره
توبه نامم بخونم تا بدی هام لاک بگیره
نذر عباس بکنم زیارتم خراب نشه
نقشه های تو سرم نقشه ی روی آب نشه


ام ابیها(س)
صدیقه طاهره و زهرای بتول
ام الحسنین و بضعه ی جسم رسول
هم کوثر و هم محدثه هم اطهر
آیات شریف هل اتی شان نزول
حامی علی و صاحب باغ فدک
بعد از پدرش همیشه بد زار و ملول
در خانه ز احترام نام زهرا
وارد نشدی فرشته بی اذن دخول
خواهی که سر از خاک لحد برداری
روز عرصات روسفید و مقبول
از جان و دلت هدیه بکن این صلوات
برروح بلندعرش پیمای بتول


ظهور نزدیک است
بنگر که ره را ست چه باریک شده است
از فتنه جهان تیره و تاریک شده است
از این همه خیزشی که در کشور هاست
گویی که ظهور یار نزدیک شده است

سروده قنبر سماچی(کاکا سیراف)




برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف