حضرت مسلم ع

حضرت مسلم ع

حضرت مسلم ع

حضرت مسلم ع

حضرت مسلم ع
حضرت مسلم ع
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
حضرت مسلم ع

سعید توفیقیان

‏مسلم بن عقیل

 

کوچه ها تاریک و سرده خالی از یه دونه مرده

‏یه سفیر تک و تنها توی کوچه­ها می­گرده

عینهو ابر بهاری از چشاش بارون می­باره

گاهی وقتا از غریبی رو دیوارا سر می­زاره

زانو شو بغل گرفته در فغان و شور و شینه

غم و غصه­های اون مرد، غم اطفال حسینه

غصه دار و بیقراره می­گه با ناله هماره

علی اصغرو نیارکه حرمله در انتظاره

هی می­گه نیا به کوفه،کوفیا وفا ندارن

زن و بچتو نیارکه کوفیا حیا ندارن

یا حسین نیا به کوفه، شهرکوفه شهر ننگه

بچه­های شهرکوفه دامناشون پر سنگه

ای پسر عم غریبم ای که بر دلم امیری

یه روزی میاد توکوفه خواموت زینب اسیری

‏یه روزی میادکه شهروکوفیا آذین می­بندن

می­کنن هلهله با هم پیش زینبت می­خندن

شکوه می­کنن یتیمات از دل سیاه مردم

یه طرف تموم غم­ها، امون از نگاه مردم

با چشای غرقه در خون، خدا روگواه می­گیرن

معجری به سر ندارن پشت هم پناه می­گیرن


تعداد بازديد : 281
جمعه 25 آذر 1390 ساعت: 13:14
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف