تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
![]()
|
گفتی که دلم را به نگاهی بردی
چون رهزن ودر شب سیاهی بردی
تقصیر تونیست دست من خالی بود
ناچار برای سر راهی بردی
۲
گفتم شبی به یارانِِِ باران نخواهد آمد
آبی که رفت ازدست آسان نخواهد آمد
سارا گرسنه خواب وبیدارگشته دارا
جایی که فقر آمد ایمان نخواهد آمد
۳
ازدرد وغمت ناله وزاری دارم
مانند تنت حال نزاری دارم
خوابم نبرد از سر شب تا سحری
من فکر سه میلیارد هزاری دارم
تعداد بازديد : 131
دوشنبه 03 تیر 1392 ساعت: 11:43
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب