شعر ولادت امام سجاد (ع) _ وحید قاسمی روز میلادتان چه روزی بود در مدینه هوا بهاری بود برق می زد ن

شعر ولادت امام سجاد (ع) _ وحید قاسمی روز میلادتان چه روزی بود در مدینه هوا بهاری بود برق می زد ن

شعر ولادت امام سجاد (ع) _ وحید قاسمی روز میلادتان چه روزی بود در مدینه هوا بهاری بود برق می زد ن

شعر ولادت امام سجاد (ع) _ وحید قاسمی روز میلادتان چه روزی بود در مدینه هوا بهاری بود برق می زد ن

شعر ولادت امام سجاد (ع) _ وحید قاسمی روز میلادتان چه روزی بود در مدینه هوا بهاری بود برق می زد ن
شعر ولادت امام سجاد (ع) _ وحید قاسمی روز میلادتان چه روزی بود در مدینه هوا بهاری بود برق می زد ن
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
شعر ولادت امام سجاد (ع) _ وحید قاسمی روز میلادتان چه روزی بود در مدینه هوا بهاری بود برق می زد ن

روز میلادتان چه روزی بود

در مدینه هوا بهاری بود

برق می زد نگاهتان ازعشق

وقت یک عکس یادگاری بود

***

 روز میلادتان چه روزی بود

چشم عالم به دست ِ آقا بود

سر تبریک گفتن ِ به حسین

بین خورشید و ماه عوا بود

***

 روز میلادتان خدا خندید

 فتبارک دوباره نازل شد

حضرت حق برای شیعه ی تو

امتیازات ویژه قائل شد

***

روز میلادتان زحل پا شد

غسل درآب حوض ِکوثر کرد

شاد باشش به آسمانی ها

گوش آل امیه را کر کرد

***

روز میلادتان نسیم آمد

غنچه ها را یکی یکی وا کرد

خنده های تو بسکه شیرین بود

هوس شیر و شهد ِخرما کرد

***

ای کلیم مدینه ی نبوی

مرد شب زنده دار سجاده

همه ی عرش تحت سلطه ی توست

حضرت شهریار سجاده

***

آسمان ها به پات افتادند

هرزمانی به سجده افتادی

با زبور صحیفه ات آقا

درس دلداده گی به ما دادی

***

 آمد ابلیس شکل یک افعی

نقشه ای شوم را رقم بزند

عددی نیست این فرومایه

که نماز تو را به هم بزند

*** 

پوزه اش را به خاک مالیدی

مرحبا ، آفرین ، چه پیکاری !

تا سلاح البکاء به دستت هست

چه نیازی که تیغ برداری

***

 خاک نعلین هایتان آقا

سرمه ی چشم حوریان بهشت

اشکهای زلال نافله ات

عسل ِچشمه ی روان بهشت

***

 بنده گی را به من بیاموزید

نروم سمت لااُبالی ها

کاش می شد بخواهی و بشوم

از ابوحمزه ی ثمالی ها

***

 سیدالساجدین دعایی کن

گره ی کور خورده در کارم

غیراز اینجا بگو کجا بروم!؟

با امید آمدم، گرفتارم

***

 سیدالعابدین نگاهی کن

بی پناهم مرا تو یاری کن

نوکرت کربلا نرفته هنوز!

تا نمُردم زغصه کاری کن

***

 کربلا گفتم و...دلت خون شد

یاد گودال ودشنه افتادی

جگرت سوخت از عطش آقا

یاد اطفال تشنه افتادی

***

 خنده ی نحس حرمله؛ آقا

شده کابوس هر شبت ای وای

پیش چشم ترت به یغما رفت

چادر عمه زینبت ای وای


تعداد بازديد : 135
چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت: 18:51
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف