|
مفاعلن فعلاتن ، شروع يك غِصّه است
شروع قصّه درد و شروع صد غُصّه است
زمين كه عصرِ يخي را دوباره از سر كرد
صداي هِق هِِق باران زمانه را كر كرد
علي شروع همين ماجراي تاريخي است
علي شروع حقيقت براي تاريخي است
زمين به نحو عجيبي مُچاله شد اما
علي براي بقاءاش قباله شد اما
***
علي كه روي حصيري شبانه ميخوابيد
درون چاه غريبي هميشه ميناليد
علي كه نور وجودش همه اهورايي است
علي كه نفخة اصلِ دمِ مسيحايي است
علي كه اسوه دينداري و فداكاري است
علي كه عين نمازش ندامت و زاري است
علي كه تاجِ خلافت به پشت سر انداخت
علي كه بر صفِ محشر فقط نظر انداخت
علي كه معني و شرحِ تمامِ قرآن است
علي نمونة اعلي نام انسان است
علي امير دليران نمود يك مرد است
قسم به قصة غربت چكيده درد است
***
علي! چه شد كه عدالت در آسمان يخ زد؟
«علي» نگفته و گفته دهانمان يخ زد؟
***
شما كه معني «مَنْكُنْتُ» را نميدانيد
شما كه در صفِ اوّل، نماز ميخوانيد
شما كه در صف بيعت «علي علي» گفتيد
شما كه بعد سقيفه به فكر خود رفتيد
علي به فكرِ يتيمان، شما به فكر خود
علي به ذكرِ خدا و شما به ذكر خود
شما كه بستر خود را نرفته ترسيديد
شما بدون محافظ چگونه خوابيديد؟
علي بدون محافظ به بسترش ميرفت
علي به بسترِ مرگ پيمبرش ميرفت
در اينكه پيرو مولايمان شدي شك است
همينكه ديوِ ريا را صدا زدي شك است
همينكه نفس سگيتان دوباره خو كرده
نگو كه ذكر هميشهْات «علي علي» بوده
شما به ياد عليتان به خانه ميرفتيد؟
شما كه فرق علي را نشانه ميرفتيد
علي كه توي نگاهش خلاصه شد اما
به وقت غربت دارد نشاني از زهرا
نخورده سيب خدا را علي بهشتي شد
نگفته آيه «قالوا بلي» بهشتي شد
***
و بعد بركة باران، علي چه تنها شد
علي و چاه غريبي و ضجّههاي خود
تعداد بازديد : 131
یکشنبه 05 خرداد 1392 ساعت: 15:28
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)