به نام گل، که همیشه به لب سلام تو دارد به نام دل، که هماره به جان پیام تو دارد! به نام آینه، وق

به نام گل، که همیشه به لب سلام تو دارد به نام دل، که هماره به جان پیام تو دارد! به نام آینه، وق

به نام گل، که همیشه به لب سلام تو دارد به نام دل، که هماره به جان پیام تو دارد! به نام آینه، وق

به نام گل، که همیشه به لب سلام تو دارد به نام دل، که هماره به جان پیام تو دارد! به نام آینه، وق

به نام گل، که همیشه به لب سلام تو دارد به نام دل، که هماره به جان پیام تو دارد! به نام آینه، وق
به نام گل، که همیشه به لب سلام تو دارد به نام دل، که هماره به جان پیام تو دارد! به نام آینه، وق
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
به نام گل، که همیشه به لب سلام تو دارد به نام دل، که هماره به جان پیام تو دارد! به نام آینه، وق

به نام گل، که همیشه به لب سلام تو دارد

به نام دل، که هماره به جان  پیام  تو دارد!

به نام آینه، وقتی اسیر حیرت خویش است

به دل نگاه تو اما، به لب مرام تو دارد!

به نام خاطره، وقتی مرور می شود، اما

میان بغض و تماشا، شمیم نام تو دارد!

به نام زمزمه، وقتی نشسته بر دل هامون

به جان نوای غریبی، به لب کلام تو دارد!

به نام عاطفه، وقتی شبیه باد بهاری

میان سیر چمن ها، طنین گام تو دارد!

به نام غنچه، که وقتی شکفته می شود، اول

برای نافله خواندن، به لب سلام تو دارد!

به نام خم، که همیشه پر است از عطش عشق

و در ضمیر نگاهش، غم مدام تو دارد؟!

به نام ساغر و باده، که هر دو وحدتِ محض اند

به نام آن که همیشه، به دست، جام تو دارد!

مرا ببخش به نامت، که نامِ نامی حق است

چو بر شرافت عالم، شرف غلامِ تو دارد!
***
سیدعلی اصغرموسوی


تعداد بازديد : 107
دوشنبه 23 اردیبهشت 1392 ساعت: 22:09
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف