محکومیت هتک حرمت حرم حجر بن عدی(ره) لطف تاریخ ها به تکرار است به مرور هزاره های قدیم به نگاه و ت

محکومیت هتک حرمت حرم حجر بن عدی(ره) لطف تاریخ ها به تکرار است به مرور هزاره های قدیم به نگاه و ت

محکومیت هتک حرمت حرم حجر بن عدی(ره) لطف تاریخ ها به تکرار است به مرور هزاره های قدیم به نگاه و ت

محکومیت هتک حرمت حرم حجر بن عدی(ره) لطف تاریخ ها به تکرار است به مرور هزاره های قدیم به نگاه و ت

محکومیت هتک حرمت حرم حجر بن عدی(ره) لطف تاریخ ها به تکرار است به مرور هزاره های قدیم به نگاه و ت
محکومیت هتک حرمت حرم حجر بن عدی(ره) لطف تاریخ ها به تکرار است به مرور هزاره های قدیم به نگاه و ت
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
محکومیت هتک حرمت حرم حجر بن عدی(ره) لطف تاریخ ها به تکرار است به مرور هزاره های قدیم به نگاه و ت

محکومیت هتک حرمت حرم حجر بن عدی(ره)


لطف تاریخ ها به تکرار است

به مرور هزاره های قدیم

به نگاه و تجاربی که جدید

نه به شکلی که مانده در تقویم

مثلا فرض کن زمان علی ست

روزگار بنی امیه شده است

شیعه در غربت علی پنهان

اُموی ها دوباره آمده و

فکر جنگند با امام زمان

حکمیت نرفته وا ندهیم!

با خودت فکر کن که بی طرفی

عاقبت انتخاب خواهی کرد

یا که از اصل می شوی آباد

یا در آخر خراب خواهی کرد

مرز صفّین مثل مو شده است

در همین گیر و دار می بینی

همه جای جهان پر از سلفی ست

و تو ماندی در این میان که دلت

آن طرف رفته یا که این طرفی ست؟!

راستی نهروان همین بغل است!

شک و تردید می کند کاری

که فقط توبه از گناه کنی

دیگران راه را بیابند و

بنشینی فقط نگاه کنی

کربلا، با من و تو شکل گرفت

یک نفر می شود حبیب و دو بار

جان فدا می کند امامش را

یک نفر حُجر می شود که دو بار

قبر او رو کند مرامش را

شیعه یعنی تو هم دومرتبه باش

بار دوم برای من چیزی ست

قدر پوسیدن و نپوسیدن

یا پس از قرن ها فنا شده ام

یا که چون چشمه گرم جوشیدن

حال و روز مرا ببین و بترس!

گم شده م بین دست و پا زدنم

وسط زرق و برق عاریه ای

وسط منجلابی از زن و پول

بین یک خلسۀ معاویه ای

شدم از عمر و عاص ها بدتر...

به من از من شبیه تر شده است

این در آیینه مثل من، این من

بی تفاوت ترین منی که رو به رویم

شده مانند شیشه ای نشکن

کاری از سنگ بر نمی آید

قبری آن سو شکافت، این سوتر

به لب بازِ گور خندیدیم

مرگ را پشت سر گذاشته و

هی به اهل قبور خندیدیم

خنده کن تا به گریه اش برسیم

قصه خوانی قدر شدیم و چه سود؟

پند تاریخ یادمان رفته است

روزگاری دری شکست اما

اثر میخ یادمان رفته است

لگد روزگار سنگین است!

حرف آخر؛ هنوز عاشورا

احتمال وقوع خواهد داشت

وارث کربلا که برگردد

قصه از نو شروع خواهد داشت

سیصد و سیزده نفر کافی ست!



تعداد بازديد : 155
دوشنبه 23 اردیبهشت 1392 ساعت: 21:23
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف