چشم هایم را عوض کردم نگاهم را ... نشد باز هم دیروزها رد شد ولی فردا نشد هی نشستم تا شکستم در خودم

چشم هایم را عوض کردم نگاهم را ... نشد باز هم دیروزها رد شد ولی فردا نشد هی نشستم تا شکستم در خودم

چشم هایم را عوض کردم نگاهم را ... نشد باز هم دیروزها رد شد ولی فردا نشد هی نشستم تا شکستم در خودم

چشم هایم را عوض کردم نگاهم را ... نشد باز هم دیروزها رد شد ولی فردا نشد هی نشستم تا شکستم در خودم

چشم هایم را عوض کردم نگاهم را ... نشد باز هم دیروزها رد شد ولی فردا نشد هی نشستم تا شکستم در خودم
چشم هایم را عوض کردم نگاهم را ... نشد باز هم دیروزها رد شد ولی فردا نشد هی نشستم تا شکستم در خودم
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
چشم هایم را عوض کردم نگاهم را ... نشد باز هم دیروزها رد شد ولی فردا نشد هی نشستم تا شکستم در خودم

چشم هایم را عوض کردم نگاهم را ... نشد

باز هم دیروزها رد شد ولی فردا نشد

هی نشستم تا شکستم در خودم با یاد تو

یک غزل حتی شبیه شعر مولانا نشد

من پر از تصویر های گنگ و موهومم هنوز

هیچ کس مشتاق حل این معما ها نشد

ماندم ودرجا زدم تا قلب من مرداب شد

شک به رفتن کردم و با شک دلم دریا نشد

گم شدم وا ماندم از ایلی که رفت از سرد سیر

هیچ کس دلواپس یک آدم تنها نشد

بعد ها گفتند یک دیوانه ازما کم شده

بیست وشش پائیز رفت و گم شده پیدا نشد

حسین فروزنده


تعداد بازديد : 345
دوشنبه 09 اردیبهشت 1392 ساعت: 14:58
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف