بعد از قتال خامس آل عبا،حسین زینب کشید ناله ی واویلتا حسین آمد کنار مقتل و چشمش نظاره کرد در قتله گا

بعد از قتال خامس آل عبا،حسین زینب کشید ناله ی واویلتا حسین آمد کنار مقتل و چشمش نظاره کرد در قتله گا

بعد از قتال خامس آل عبا،حسین زینب کشید ناله ی واویلتا حسین آمد کنار مقتل و چشمش نظاره کرد در قتله گا

بعد از قتال خامس آل عبا،حسین زینب کشید ناله ی واویلتا حسین آمد کنار مقتل و چشمش نظاره کرد در قتله گا

بعد از قتال خامس آل عبا،حسین زینب کشید ناله ی واویلتا حسین آمد کنار مقتل و چشمش نظاره کرد در قتله گا
بعد از قتال خامس آل عبا،حسین زینب کشید ناله ی واویلتا حسین آمد کنار مقتل و چشمش نظاره کرد در قتله گا
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
بعد از قتال خامس آل عبا،حسین زینب کشید ناله ی واویلتا حسین آمد کنار مقتل و چشمش نظاره کرد در قتله گا

 بعد از قتال خامس آل عبا،حسین

زینب کشید ناله ی واویلتا حسین

آمد کنار مقتل و چشمش نظاره کرد

در قتله گاه خویش فتاده زپا حسین

یادش فتاد خاطره ای از مدینه و

یک روز داغ و زینب غمدیده با حسین

خوابیده بود دخت علی زیر آفتاب

پوشاند روی خواهر خود با عبا حسین

زینب اشاره کرد که یک روز میشود

جبران کنم محبت امروز را حسین

زینب که دید روز،همان روز موعد است

در زیر آفتاب زند دست و پا حسین

ناچار دیده بست به جسم برادرش

گفتا فدای تو گل ریحانه یا حسین

چیزی که نیست من بکشم روی جسم تو

غارت نموده اند اثاث مرا حسین

رو کرد سمت آفتاب و غریبانه گریه کرد

یک دم اشاره کرد به خون خدا حسین

ای آفتاب کم کن از آن سوز آتشت

زیرا که سوخت جسم گل مصطفی حسین

 

با تشکر از برادر نوید اطاعتی بخاطر ارسال این شعر


تعداد بازديد : 201
پنجشنبه 22 فروردین 1392 ساعت: 8:18
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف