|
آید به دنیا کودکی،رخساره اش رشک پری
آید یتیم آمنه ، با فر و جاه و سروری
در آسمان روحانیان ، بینند نور دیگری
گویند امشب می رسد ، احمد رسول آخری(ص)
شد نورباران آسمان ، در مقدم روشنگری
آمد محمد(ص) ، مصطفی ، سازد جهان را رهبری
در کعبه بتها بر زمین ، افتاده امشب سرسری
ایوان کسری را خلل ، افتاده در بام وبری
بین فارس را آتشکده ،خاموش گشته اخگری
دریای ساوه خشک شد ، جوشید جای دیگری*
شد رانده شیطان امشب از، چند آسمان دیگری
یعنی رسیده مبطل اندیشه های کافری
این طفل برنا می شود،در مهد کفر و بت گری
سجده نیارد بر بتان ، دارد مرام دیگری
داده عرب نامش امین،در زندگی در داوری
در مکه در غار حرا، اوراست حال بهتری
آرَد کتاب ازسوی حق، ناخوانده درس ودفتری
سازد عرب را منع از ، تدفین زنده دختری
عزّت ببخشد بر زنان ، تکریم سازد مادری
او کعبه را پاک از بتان ، سازد به دست حیدری
دینش جهانی می شود،این خاتم پیغمبری
بادا درود حق بَر او، تاروزحشر و داوری
* سه شب قبل از ولادت پیامبر(ص) انوشیروان پادشاه ایران در رویا دید که تعدادی از طاق های قصرش فرو ریخت و در شب ولادت ایوان قصر لرزید و چهارده طاق از آن فرو ریخت.
هنگام صبح انوشیروان از خواب برخاست و با دیدن منظره ی قصر وحشت کرد. لذا صلاح دید با وزیران و منجمان وکاهنان به مشورت بنشیند به همین منظورلباس سلطنت خودرا پوشیدوتاج برسرگذاشت وبرتخت نشست آنگاه همه را به مجلس دعوت کرد و آنچه اتفاق افتاده بود به آنان خبر داد.
در همین حال سه خبر دیگر برای او آوردند:«یکی خاموش شدن آتش هزار ساله آتشکده فارس و دیگری خشک شدن دریاچه عظیم ساوه که مردم آن را می پرستیدند و سومی جاری شدن آب در بیابان سماوه که سال ها در آن آب نبود.
تعداد بازديد : 291
چهارشنبه 14 فروردین 1392 ساعت: 22:48
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)