|
در اَزَل بر فَرازِ مَنبَرِ نی ، یک سَرِ بی بَدَن عیان کردند.
بعد ،کُلّ ِ رُموزِ حق را در ، تاری از گیسویش نهان کردند .
باز در سورت ای غرورِ عبور ، پایکوبان شده ست بیشه ی نور
گر چه خیلی به نامِ مرثیه خوان ، قامتِ خویش را کمان کردند
ای خودت شرحِ ماجرای خودت ، غرق در بَحرِ نینوای خودت
مستی آنگونه که نمی دانی ، کی سَرَت را به خیزَران کردند.
مُلحِد وُ جَبری وُ یهودی وُگَبر، با تو شاید چنان نمی کردند.
آنچه با تو کنارِ نهرِ فرات ، خُشکه- شیخانِ نهروان کردند.
گرچه جانت سفینه اش را باخت ، آسمان را ، به تورِ خویش انداخت!!
شاهدانِ یَلِ بَـــقابــِـالـلـه ، در فنا صیدِ بیکران کَردند
آن بهاری که دامَنَش تاحَشر ، غرقِ آغوشِ گل فشانی هاست
دشمنانت برای کشتنِ تو ، آب در هاوَنِ خزان کردند.
نبضِ مشکل گشای آناتی ، فارغ از قید وُ بندِ ساعاتی
آن زمانی که بی زمانی را ، آشیانش به لامکان کردند.
جامِ عرفان پُر از هلاهِل بود ، ذهنِ شعر وُ چکامه مُختَل بود
تا که از لَعلِشان گُهَر ریزد ، شِکِّری از تو در دهان کردند.
غربتی آنچنان وُ قُربِ چنین ؟!، لشکری باژگون وُ فَتحِ مبین؟!
شاعرانِ نقیضه گویِ زمین ، کارِ دشوار را روان کردند.
تا که در قالبِ مَلیحِ غِنا ، نقشِ پیچیده ات کنند ایفا
سَجع وُ تشبیه وُ سَمبُل وُ ایما ، زیورِ صَنعتِ زبان کردند.
من کیَم؟ تا مَدیحَتَت گویم ، بر زمین وُ زمان همین بس که
گَردِ جولانِ ذوالجَناحِ تورا ، سرمه ی چشمِ آسمان کردند.
محرم 1391
علیرضا الفبایی
تعداد بازديد : 109
چهارشنبه 14 فروردین 1392 ساعت: 6:29
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)