تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
![]()
|
از همان روز ازل رسوای عالم می شوم …!
داغ را از سینه ام بردار آدم می شوم
عرش می خواهد بلرزد تا ابد سوگ تو را
قطره اشکی کنج ایوان ِ محرّم می شوم
تشنه لب افتاده ای در ساحل شطِ فرات
اسب می تازم به خود مرگ دمادم می شوم
گرچه در حد تو اصلن نیستم اما دمی
در خیالات خودم با عشق َمحرم می شوم
روبه روی گنبدت ، دل را به دریا می زنم
چشمه ای مست و خروشان مثل زمرم می شوم
خندهایم غیر عادی و دلم غرق جنون
مست و دیوانه از آنچه خواب دیدم می شوم
سید مهدی نژادهاشمی
تعداد بازديد : 343
دوشنبه 12 فروردین 1392 ساعت: 1:24
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب