حضرت عباس (ع)

حضرت عباس (ع)

حضرت عباس (ع)

حضرت عباس (ع)

حضرت عباس (ع)
حضرت عباس (ع)
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
حضرت عباس (ع)

اي بسته بر زيارت قد تو قامت آب

شرمنده مروت تو تا قيامت آب

در ظهر عشق عكس تو لغزيد در فرات

شد چشمه حماسه زجوش شهامت آب

دستت بموج داغ حباب طلب گذاشت

اوج گذشت ديد و كمال كرامت آب

بر دفتر زلالي شط خطّ لانوشت

لعلي كه خورده بود زجام امت آب

لب تر نكردي از ادب اي روي تشنگي

آموخت درس عاشقي و استقامت آب

ترجيع درد راز گريزي كه از تو داشت

سرميزند هنوز به سنگ ندامت آب

از نقش سجده كرده نخل بلند تو

آيينه‌اي است خفته در آه ملامت آب

سوگ‌تر از صخره چكيده قطره قطره رود

زين بيشتر سزاست به اشك غرامت آب

از ساغر سقايت فضلت قلم كشيد

گسترد تا حريم تفضل زعامت آب

زينب(س) حسين(ع) را به گل سرخ خون شناخت

بر تربت تو بود نشان و علامت آب

با يكهزار اسم تو را كي توان ستو

در تنگناي لفظ كه دارد زمامت آب

از جوهر شفاعت سعيت بعيد نيست

گر بگذرد زآتش دوزخ سلامت آب

مي‌خوانمت به نام ابوالفضل و شوق را

در ديدگان منتظرم بسته قامت آب

آمد به آستان تو گريان و عذرخواه

با عزم پايبوسي و قصد اقامت آب

ای حرمت قبلة حاجات ما

یاد تو تسبیح ومناجات ما

تاج شهیدان همه عالمی

دست علی ماه بنی هاشمی

همقدم قافله سالار عشق

ساقی عشاق و علمدار عشق

سرور و سالار سپاه حسین

داده سر و دست براه حسین

عم امام و اخ و ابن امام

حضرت عباس علیه السلام

ای علم کفر نگون ساخته

پرچم اسلام برافراخته

مکتب تو مکتب عشق و وفاست

درس الفبای تو صدق و صفاست

شمع شده آب شده سوخته

روح ادب را ادب آموخته

آب فرات از ادب تست مات

موج زند اشگ بچشم فرات

یاد حسین و لب عطشان او

و آن لب خشکیده¬ی طفلان او

ساقی کوثر پدرت مرتضی است

کار تو سقائی کرب و بلایت

هر که بدردی بغمی شد دوچار

گوید از یکصد و سی و سه بار

ایعلم افراشته در عالمین

اکشف یا کاشف کرب الحسین

از کرم و لطف جوابش دهی

تشنه اگر آمده آبش دهی

چون نهم ماه محرم رسید

کار بدانجا که تو دانی کشید

از عقب خیمه¬ی صدر جهان

شاه فلک جاه ملک آشیان

شمر بآواز ترا زد صدا>

<

گفت کجائید بنو اختنا

تا برهانند زهنگامه¬ات

داد نشان خط امان نامه¬ات

رنگ پرید از رخ زیبای تو

لرزه بیفتاد بر اعضای تو

من بامان باشم و جان جهان

از دم شمشیر و سنان بی¬امان

دست تو نگرفت امان نامه را

تا که شد از پیکر پاکت جدا

مزد تو زین سوختن و ساختن

دست سپر کردن و سرباختن

دست تو شد دسته شه لافتی

خط تو شد خط امان خدا

چار امامی که ترا دیده اند

دست علم گیر تو بوسیده¬اند

طفل بدی مادر والاگهر

برد ترا ساحت قدس پدر

چشم خداوند چودست تو دید

بوسه زد و اشگ زچشمش چکید

با لب آغشته بزهر جفا

بوسه بدست تو بزد مجتبی

دید چو در کرب و بلا شاهدین

دست تو افتاد بروی زمین

خم شد و بگذاشت سر دیده¬اش

بوسه بزد با لب خشکیده¬اش

حضرت سجاد هم آندست پاک

بوسه زد و کرد نهان زیرخاک

مطلع شعبان همایون اثر

بر ادب تست دلیلی دگر

ای سکنپه،بردی از جانم قرار وتاب را

غپر اشک اپن دم کجا دارم سراغ آب را

من ندارم اب جز اشک دوعپن

اندراپن دشت ای گل باغ حسپن

ای مپر دارمن ونور دو چشمان

ای قوت بازوی من وبهترم ازجان

بردارپکی مشک وروان شوسوی مپدان

برگو حسپن گفت چنپن بادل گرپان:

«گردپد زمن منع ،فراتی که چودرپا ست

آخرنه همپن آب زمهرپه ی زهر است؟

اي كه پرچمدار عشقي، قامت رعنات كو

اي كه موساي زماني آن يد بيضات كو

اي كه اندر دشت خونين قاف قهري قهرمان

در سياهي‌هاي دوران تيغ بي پروات كو

اي كه عالم بر سر سوداي عشقت گيج بود

بار ديگر تا ببينم آن سر و سودات كو

اي وجود تشنه‌ات درياي گوهرزاي عشق


تعداد بازديد : 433
جمعه 27 آبان 1390 ساعت: 6:01
نویسنده:
نظرات(0)
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف