هزار شعر نگفته مرا رها کردند و حرفهای دلم، سکته نا به جا کردند

هزار شعر نگفته مرا رها کردند و حرفهای دلم، سکته نا به جا کردند

هزار شعر نگفته مرا رها کردند و حرفهای دلم، سکته نا به جا کردند

هزار شعر نگفته مرا رها کردند و حرفهای دلم، سکته نا به جا کردند

هزار شعر نگفته مرا رها کردند و حرفهای دلم، سکته نا به جا کردند
هزار شعر نگفته مرا رها کردند و حرفهای دلم، سکته نا به جا کردند
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
هزار شعر نگفته مرا رها کردند و حرفهای دلم، سکته نا به جا کردند

 

هزار شعر نگفته مرا رها کردند

و حرفهای دلم، سکته نا به جا کردند

نبودنت همه جا هست و بیقرار توام

مدار بی درجه! نقطه استوا کردند



بگو که غیبت تو کِی موجه است آقا

در آستانه ی تقویم، جمعه جا کردند



خبر که نیست از اتمام غیبتت حتی

بگو مگوی دلم هی چرا چرا کردند



گمان که در تب دنیا، نبوده برکه ی آب

که ماهیان همه در بی کسی شنا کردند



تمام عمر من و این اهالی از بر شد

و یاکریم ها که فقط ، هی خدا خدا کردند



مسیح هم دگر از غیبت تو می نالد

درون صومعه ها جمکران بنا کردند



برای آمدنت، ساعت شنی کوک است

گذشت این همه صحرا، که نینوا کردند



تو در شمال جهان، من جنوب حرفی نیست
ولی جهان کُره نیست، یاوه ادعا کردند



تعداد بازديد : 161
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:35
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف