تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
زبرج خیمه برآمد چو کوکب رخشان
سهیل سر زده گفتی مرگ زسمت یمن
زخیمه گاه بمیدان کین روان گردید
رخی چوماه تمام و قدی چو سرو چمن
گرفت تیغ عدو سوز را بکف چو هلال
نمود در بر خود پیرهن بشکل کفن
میان معرکه جا کرد با رخ چون ماه
شد از جمال دل آرای او جهان روشن
چنان بکشت شجاعان نامدار آن طفل
که زال چرخ ورا گفت صدهزار احسن
ندانم آه دراندم چگونه بود حسین
که شاهزاده بخاک اوفتاده از توسن
بخاک ماریه آن آفتاب طلعت را
بغیر سایه شمشیرها نبد مأمن
وفائی شوشتری
تعداد بازديد : 303
شنبه 28 آبان 1390 ساعت: 18:29
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(1)
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط MHETRTKqwq در تاریخ 1392/04/08 و 6:02 دقیقه ارسال شده است | |||
That's a subtle way of thniknig about it. |