زبانحال حضرت زینب س با برادر استخوان های من ترک خورده این سه ساله ببین کتک خورده زخم من هم به

زبانحال حضرت زینب س با برادر استخوان های من ترک خورده این سه ساله ببین کتک خورده زخم من هم به

زبانحال حضرت زینب س با برادر استخوان های من ترک خورده این سه ساله ببین کتک خورده زخم من هم به

زبانحال حضرت زینب س با برادر استخوان های من ترک خورده این سه ساله ببین کتک خورده زخم من هم به

زبانحال حضرت زینب س با برادر استخوان های من ترک خورده این سه ساله ببین کتک خورده زخم من هم به
زبانحال حضرت زینب س با برادر استخوان های من ترک خورده این سه ساله ببین کتک خورده زخم من هم به
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
زبانحال حضرت زینب س با برادر استخوان های من ترک خورده این سه ساله ببین کتک خورده زخم من هم به

زبانحال حضرت زینب س با برادر

 

استخوان های من ترک خورده

این سه ساله ببین کتک خورده

زخم من هم به لطف سر نیزه

وا شد و از غمت نمک خورده

 

 

ای سواره پیاده شو از نی

داد و قالی بکن که دختر تو

پشت دروازه ی قدیمی شهر

داد میزد به یاد حنجر تو

 

مست و مدهوش بوی سیبت من

تو حبیبی و ای حبیبت من

بی نصیب از محبت آبی

عاشق کام بی نصیبت من

 

کار و بارم نگه به سر نیزه

داغ هر لحظه ی سفر نیزه

سر به محمل زدم به عشق تو

چون نگاهم فتاد بر نیزه

 

ای فدای سرت سرم داداش

پر ز زخم است پیکرم داداش

مثل من که ندیده ای ای عشق

روی نی رأس اکبرت داداش

 

لنگ لنگ است پای طفلانت

چون خرابه است جای طفلانت

هرکه با هرچه داشت من را زد

جان من هم فدای طفلانت

 

سروده جعفر ابوالفتحی


تعداد بازديد : 207
یکشنبه 20 اسفند 1391 ساعت: 6:01
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف