تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
این چه خروشیست،این چه معماست»؟
در صدف دل محشر عظماست
سوز چه عشقیست ، شور بپا کرد؟
زخم چه داغیست، این همه زیباست؟
محتشم از دور، بانگ برآورد:
باز چه شوریست ... باز چه غوغاست؟
عشق مکرر، گفت به آن قوم:
تشنة خنجر، حنجرة ماست!
رأس شهیدان بر سر نیزهست
دست علمدار بر لب دریاست
این که پریشان، بر لب گودال
مویه کنان است، حضرت زهرا(س)ست...
زردتر از زرد، عقل زمین خورد ...
سرختر از سرخ، عشق بپا خاست ...
تعداد بازديد : 155
شنبه 14 بهمن 1391 ساعت: 10:21
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب