موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان

به عشق روی حسین دل بهانه کرده حرم
ز پیچ و تاب فراقش صدا زنم که ز غم

دلم گرفته دمادم هوای شهر حسین
دوباره دست به قلم شد دلم ز بهر حسین

در آن زمان که هوای دلم کمی غم داشت
و از برای چکیدن بهانه ای کم داشت

به سان مرغ سبک بال به آسمان پر زد
بسوی منزل معشوقه اش ز جان پر زد

بر آسمان دو چشمم هوای گریه وزید
و بر زمین لبم قطعه های حرفی رسید

ز فرط مستی داغش دلم تلاطم کرد
و با قلم به نوشتن ز او تفاهم کرد

دوباره دست به قلم شد دلم ز بهر حسین
که سّر مستی من شد نمی ز بحر حسین

همان حسین که دو عالم مطیع و بنده ی اوست
همان که ذات خدا هم اسیر خنده ی اوست

قلم به لرزه درآید به گاه وصف رخش
و دل به سجده درآمد به گاه وصف رخش

شنیده ام ز لب عارفان اهل خدا
ز صاحبان خرد فاضلان فضل خدا

که گفته اند ز گنه گر دلت پر از غم شد
و یا که رنگ خدا بر دلت کمی کم شد

بزن دم از شه بی سر که عشق رب جلیست
و رمز شادی او از نوای ابن علیست

قسم به حق که وجودم به کفه ی ید اوست
که رزق و روزی عالم ز پنجه ی ید اوست

قسم به آنکه عوالم به امر او سپریست
و بر مسبب خلقت همان که جان نبیست

اگر که طالب خیری برای هر دو جهان
به انحصار حسین است جواز و راه جنان

شاعر : فرشید یار محمدی


تعداد بازديد : 207
پنجشنبه 14 دی 1391 ساعت: 20:29
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف