تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
اندر سریر ناز تو خوش آرمیدةای
شادی از آنکه رأس حسین را بریدةای
مسرور و شاد وخرم و خندان بروی تخت
بنشین کنون که خوب بمطلب رسیدةای
جادادةای به پرده زنان خود ای لعین
خرّم دلی که پردة ایمان دریدةی
من ایستاده بر سر پا و کسی نگفت
بنشین که روی خار مغیلان دویدةای
گه بر فروش حکم کنی گه به قتل ما
ظالم مگر تو آل علی را خریدةای
با عترت نبی ز چه بنمودة ای ستم
با اینکه زو سفارش ما را شنیدةای
زینب کجا و تاب اسیری و این ستم
باشد روا بیک زن ماتم رسیدةای
شادی ز دیدن رخ اکبر ولی خوشست
بینی دمیکه سبزة از نو دمیدةای
جودی اگر که روز تو زینغم نگشته شب
چون صبح سینه از چه بناخن دریدةای
تعداد بازديد : 271
پنجشنبه 23 آذر 1391 ساعت: 11:15
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب