مرد میخواهد به پای روضه بنشیند ، که شد صحبت از جسمی تکیده ، لحظه های آخرش نیزه و شمشیر وتیر و سنگ ب

مرد میخواهد به پای روضه بنشیند ، که شد صحبت از جسمی تکیده ، لحظه های آخرش نیزه و شمشیر وتیر و سنگ ب

مرد میخواهد به پای روضه بنشیند ، که شد صحبت از جسمی تکیده ، لحظه های آخرش نیزه و شمشیر وتیر و سنگ ب

مرد میخواهد به پای روضه بنشیند ، که شد صحبت از جسمی تکیده ، لحظه های آخرش نیزه و شمشیر وتیر و سنگ ب

مرد میخواهد به پای روضه بنشیند ، که شد صحبت از جسمی تکیده ، لحظه های آخرش نیزه و شمشیر وتیر و سنگ ب
مرد میخواهد به پای روضه بنشیند ، که شد صحبت از جسمی تکیده ، لحظه های آخرش نیزه و شمشیر وتیر و سنگ ب
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
مرد میخواهد به پای روضه بنشیند ، که شد صحبت از جسمی تکیده ، لحظه های آخرش نیزه و شمشیر وتیر و سنگ ب

مرد میخواهد به پای روضه بنشیند ، که شد

صحبت از جسمی تکیده ، لحظه های آخرش

نیزه و شمشیر وتیر و سنگ باشد جای خود

چکمه ای بر سینه و رگهای خشک حنجرش

 

پای خود را روی زخم سینه اش جا کرده ای؟

باشد اما این تکانهای شدیدت بهر چیست؟

او که دیگر جان ندارد، پس چه میخواهی از او

قاب گشته ماجرا در چشم خیس خواهرش

 

ضربه هایی بر گلویش زد ولی پاره نشد

آخر اینجا وعدگاه بوسه های مادر است

با لگد جسم غریبش را که بر گرداند...وای

حتما این ها رسم بوده بهر ذبح پیکرش

 

از قفا سر را بریدن در کدامین مذهب است

ای که با بغض علی شمشیر خود را ساختی

لا اقل دور و برت را کن نگاه ای نانجیب

پر شده در کل صحرا ناله های مادرش

شاعر: قاسم افرند


تعداد بازديد : 155
یکشنبه 05 آذر 1391 ساعت: 19:24
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف