شمر آهسته صدا زد: جگرت می سوزد? عضو عضو بدنت، بال و پرت می سوزد خس خس سینه که نه ، زمزمه ای از پایی

شمر آهسته صدا زد: جگرت می سوزد? عضو عضو بدنت، بال و پرت می سوزد خس خس سینه که نه ، زمزمه ای از پایی

شمر آهسته صدا زد: جگرت می سوزد? عضو عضو بدنت، بال و پرت می سوزد خس خس سینه که نه ، زمزمه ای از پایی

شمر آهسته صدا زد: جگرت می سوزد? عضو عضو بدنت، بال و پرت می سوزد خس خس سینه که نه ، زمزمه ای از پایی

شمر آهسته صدا زد: جگرت می سوزد? عضو عضو بدنت، بال و پرت می سوزد خس خس سینه که نه ، زمزمه ای از پایی
شمر آهسته صدا زد: جگرت می سوزد? عضو عضو بدنت، بال و پرت می سوزد خس خس سینه که نه ، زمزمه ای از پایی
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
شمر آهسته صدا زد: جگرت می سوزد? عضو عضو بدنت، بال و پرت می سوزد خس خس سینه که نه ، زمزمه ای از پایی
شمر آهسته صدا زد: جگرت می سوزد?

عضو عضو بدنت، بال و پرت می سوزد

خس خس سینه که نه ، زمزمه ای از پاییز

برگ ریزان شده از پا به سرت ، می سوزد

تیر از سینه تو رد شده گویا ، که چنین

با تکان دادن دستت ، کمرت می سوزد

سر خونین تو را بر نوک نیزه زده ام

تا ببینی که چگونه ثمرت می سوزد

................

وای..در تیر رس چشم حرامی دیدم

معجر  دخترکان حرمت می سوزد

شاعر: قاسم افرند

 


تعداد بازديد : 243
یکشنبه 05 آذر 1391 ساعت: 19:24
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف