مهدی زنگنه شام غریبان بنویسید که جز خون خبری نیست که نیست به تن این همه سردار سری نیست که نیست

مهدی زنگنه شام غریبان بنویسید که جز خون خبری نیست که نیست به تن این همه سردار سری نیست که نیست

مهدی زنگنه شام غریبان بنویسید که جز خون خبری نیست که نیست به تن این همه سردار سری نیست که نیست

مهدی زنگنه شام غریبان بنویسید که جز خون خبری نیست که نیست به تن این همه سردار سری نیست که نیست

مهدی زنگنه شام غریبان بنویسید که جز خون خبری نیست که نیست به تن این همه سردار سری نیست که نیست
مهدی زنگنه شام غریبان بنویسید که جز خون خبری نیست که نیست به تن این همه سردار سری نیست که نیست
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
مهدی زنگنه شام غریبان بنویسید که جز خون خبری نیست که نیست به تن این همه سردار سری نیست که نیست

شام غریبان

 

بنویسید که جز خون خبری نیست که نیست

به تن این همه سردار سری نیست که نیست

بنویسید که خورشید به گودال افتاد

و پس از شام غریبان سحری نیست که نیست

آتش از بال و پر سوخته جان می گیرد

زیر خاکستر ما بال و پری نیست که نیست

یک نفر سمت مدینه خبرش را ببرد

پس از این ام بنین را پسری نیست که نیست

یا به آن مادر سرگشته بگویید: نگرد

چون ز گهواره ی اصغر اثری نیست که نیست

تازیانه به تسلای یتیمی آمد

تازه فهمید که دیگر پدری نیست که نیست


تعداد بازديد : 459
یکشنبه 05 آذر 1391 ساعت: 19:18
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف