تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
ای ناخدای کشتی دل ها نگاه تو
وی سر پناه خانه بدوشان پناه تو
تسخیر قلعه ی دل عشاق روزگار
باشد یکی ز فتح عظیم سپاه تو
دست از نماز و ذکر عبادت کشیده اند
خیل ملائکه به تماشای ماه تو
ای نام اعظمت نمک سفره ی خدا
آغوش کبریاست، یقین بارگاه تو
اینجا شهان به رسم گدایی نشسته اند
گیرند آبرو ز غلام سیاه تو
بر آستان کرب و بلایت نوشته اند
اینجاست مرز خاک و خدا، قتلگاه تو
آن دم که روی خاک عطش ناله می زدی
آتش گرفت خیمه ی هستی ز آه تو
ای تکیه گاه خلق خدا نیست باورم
یک نیزه ی شکسته شده تکیه گاه تو
آبی که بود مهریه ی مادرت، حسین
شب آب از غم جگر بی گناه تو
شاعر: علی ناظمی
تعداد بازديد : 351
دوشنبه 01 آبان 1391 ساعت: 10:04
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب