شبی که دیده خود پر ستاره می کردم برای غربت دل فکر چاره می کردم به دانه های چو تبسیح اشک در دستم ب

شبی که دیده خود پر ستاره می کردم برای غربت دل فکر چاره می کردم به دانه های چو تبسیح اشک در دستم ب

شبی که دیده خود پر ستاره می کردم برای غربت دل فکر چاره می کردم به دانه های چو تبسیح اشک در دستم ب

شبی که دیده خود پر ستاره می کردم برای غربت دل فکر چاره می کردم به دانه های چو تبسیح اشک در دستم ب

شبی که دیده خود پر ستاره می کردم برای غربت دل فکر چاره می کردم به دانه های چو تبسیح اشک در دستم ب
شبی که دیده خود پر ستاره می کردم برای غربت دل فکر چاره می کردم به دانه های چو تبسیح اشک در دستم ب
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
شبی که دیده خود پر ستاره می کردم برای غربت دل فکر چاره می کردم به دانه های چو تبسیح اشک در دستم ب

شبی که دیده خود پر ستاره می کردم

برای غربت دل فکر چاره می کردم

به دانه های چو تبسیح اشک در دستم

برای آمدنت استخاره می کردم

نماز عاشقی من شکسته شد اما

سلام بر تو زدار العماره می کردم

من از محله آهنگران بی احساس

گذر نمودم ودل پر شراره می کردم

یکی سفارش تیر سه شعبه ای می داد

دعا برای سر شیر خواره می کردم

غریب تر زدلم روزگار چون می خواست

به کودکان غریبم اشاره می کردم


تعداد بازديد : 361
یکشنبه 30 مهر 1391 ساعت: 8:29
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف