چشم مرا اگر نه همه بال و پر کنی با کاروانِ خویش کجا همسفر کنی ؟ دیگر کبوتران به حضورِ تو می رسند

چشم مرا اگر نه همه بال و پر کنی با کاروانِ خویش کجا همسفر کنی ؟ دیگر کبوتران به حضورِ تو می رسند

چشم مرا اگر نه همه بال و پر کنی با کاروانِ خویش کجا همسفر کنی ؟ دیگر کبوتران به حضورِ تو می رسند

چشم مرا اگر نه همه بال و پر کنی با کاروانِ خویش کجا همسفر کنی ؟ دیگر کبوتران به حضورِ تو می رسند

چشم مرا اگر نه همه بال و پر کنی با کاروانِ خویش کجا همسفر کنی ؟ دیگر کبوتران به حضورِ تو می رسند
چشم مرا اگر نه همه بال و پر کنی با کاروانِ خویش کجا همسفر کنی ؟ دیگر کبوتران به حضورِ تو می رسند
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
چشم مرا اگر نه همه بال و پر کنی با کاروانِ خویش کجا همسفر کنی ؟ دیگر کبوتران به حضورِ تو می رسند

چشم مرا اگر نه همه بال و پر کنی

با کاروانِ خویش کجا همسفر کنی ؟

دیگر کبوتران به حضورِ تو می رسند

قسمت شده است اینکه مرا نامه بر کنی

دارالاماره است و نگاهم به سوی او

آیا شود به نیزه به سویم نظر کنی ؟

آهنگران به نیزه و شمشیر سازی اند

ای وای اگر سفر به سَرای خطر کنی

اینجا به بام خانه فقط سنگ می برند

از کوچه های شهر مبادا گُذر کنی

امروز اگر نشد که کنار تو جان دهم

فردا فراز نیزه مرا همسفر کنی


تعداد بازديد : 182
یکشنبه 30 مهر 1391 ساعت: 8:29
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف