به سینه، جلوة حُسن نگار دارم من هزار سلسله از زلف یار دارم من اگرچه خار گناهم به دیده رفته فرو ز مهر

به سینه، جلوة حُسن نگار دارم من هزار سلسله از زلف یار دارم من اگرچه خار گناهم به دیده رفته فرو ز مهر

به سینه، جلوة حُسن نگار دارم من هزار سلسله از زلف یار دارم من اگرچه خار گناهم به دیده رفته فرو ز مهر

به سینه، جلوة حُسن نگار دارم من هزار سلسله از زلف یار دارم من اگرچه خار گناهم به دیده رفته فرو ز مهر

به سینه، جلوة حُسن نگار دارم من هزار سلسله از زلف یار دارم من اگرچه خار گناهم به دیده رفته فرو ز مهر
به سینه، جلوة حُسن نگار دارم من هزار سلسله از زلف یار دارم من اگرچه خار گناهم به دیده رفته فرو ز مهر
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
به سینه، جلوة حُسن نگار دارم من هزار سلسله از زلف یار دارم من اگرچه خار گناهم به دیده رفته فرو ز مهر

به سینه، جلوة حُسن نگار دارم من
هزار سلسله از زلف یار دارم من
اگرچه خار گناهم به دیده رفته فرو
ز مهر تو سند افتخار دارم من
بهشت را به نگاه خیالی ات دادم
دگر به حوری و غلمان، چه کار دارم من؟
گل محبّت تو در دلم جوانه زده
که در تمام خزان ها، بهار دارم من
اگر چه در خور نارم، به یُمن مِهر علی
درون سینة خود، لاله زار دارم من
غبار زائر کرببلاست بر رویم
به چهره آبرو از این غبار دارم من
دعای لیل و نهارم بود، حسین حسین
ز موی و روی تو، لیل و نهار دارم من
اگر به گلشن فردوس هم روم، آنجا
ز آتش تو، دل داغدار دارم من
به سوز سینة خود، خو گرفته ام همه عمر
چه بیم روز قیامت ز نار دارم من؟
از آن زمان که زدم نای میثمی، "میثم"!
به روی شانة خود، چوبِ دار دارم من


تعداد بازديد : 263
جمعه 24 شهریور 1391 ساعت: 11:45
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف