خانه ام را سوختند و سوخت جانم ، چون علي ظـالـمـان بـستـند مـحكـم بـازوانـم ، چون علي پـابــرهـنـه

خانه ام را سوختند و سوخت جانم ، چون علي ظـالـمـان بـستـند مـحكـم بـازوانـم ، چون علي پـابــرهـنـه

خانه ام را سوختند و سوخت جانم ، چون علي ظـالـمـان بـستـند مـحكـم بـازوانـم ، چون علي پـابــرهـنـه

خانه ام را سوختند و سوخت جانم ، چون علي ظـالـمـان بـستـند مـحكـم بـازوانـم ، چون علي پـابــرهـنـه

خانه ام را سوختند و سوخت جانم ، چون علي ظـالـمـان بـستـند مـحكـم بـازوانـم ، چون علي پـابــرهـنـه
خانه ام را سوختند و سوخت جانم ، چون علي ظـالـمـان بـستـند مـحكـم بـازوانـم ، چون علي پـابــرهـنـه
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
خانه ام را سوختند و سوخت جانم ، چون علي ظـالـمـان بـستـند مـحكـم بـازوانـم ، چون علي پـابــرهـنـه

خانه ام را سوختند و سوخت جانم ، چون علي

ظـالـمـان بـستـند مـحكـم بـازوانـم ، چون علي

پـابــرهـنـه ، سـربـرهنـه ، بي عبـا ، دركـوچـه ها

مي كشاندند و پر از خون شد دهانم ، چون علي

حـرمت سـبط پـيمبـر پيشكش ، بـر پيري ام

لحظه اي مهلت ندادند و امانم ، چون علي

او سوار اسب خود مي تاخت ، من هم در پي اش

دست بسته ، خسته و گريان ، دوانم ، چون علي

جرم من بر شرع ماندن ، راستگويي ، عصمتست

مـن حـريف خـار چشم و استخـوانم ، چون علي

آه ، اي مادر چه دردي داشت سيلي خوردنم؟

قفـل شـد از فرط اين سيلي زبانم ، چون علي

سر اگر افكنده ام ، از شرم يا از ترس نيست

نــاي اِســتــادن نــدارد زانــوانـم ،چون علي

اهـل بـيـتـم در هـراس و حـرمـتم ضايـع شده

در عذاب ازچشم هاي اين و آنم ، چون علي

حق يـك نـعلـيـن پـوشـيـدن نـدارم اي خـدا

كاش مي شد لااقل تنها نمانم ، چون علي


تعداد بازديد : 400
جمعه 17 شهریور 1391 ساعت: 9:49
نویسنده:
نظرات(1)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف