به زیر سم ستوران چه بیکران شده ای مگو به من که چرا خواهرم کمان شده ای ز روی نیزه ی عدوان ببین اسا

به زیر سم ستوران چه بیکران شده ای مگو به من که چرا خواهرم کمان شده ای ز روی نیزه ی عدوان ببین اسا

به زیر سم ستوران چه بیکران شده ای مگو به من که چرا خواهرم کمان شده ای ز روی نیزه ی عدوان ببین اسا

به زیر سم ستوران چه بیکران شده ای مگو به من که چرا خواهرم کمان شده ای ز روی نیزه ی عدوان ببین اسا

به زیر سم ستوران چه بیکران شده ای مگو به من که چرا خواهرم کمان شده ای ز روی نیزه ی عدوان ببین اسا
به زیر سم ستوران چه بیکران شده ای مگو به من که چرا خواهرم کمان شده ای ز روی نیزه ی عدوان ببین اسا
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
به زیر سم ستوران چه بیکران شده ای مگو به من که چرا خواهرم کمان شده ای ز روی نیزه ی عدوان ببین اسا

به زیر سم ستوران چه بیکران شده ای

مگو به من که چرا خواهرم کمان شده ای


ز روی نیزه ی عدوان ببین اسارت من ...

برای بدرقه اما چه ناتوان شده ای


امان ز لحظه ی آخر همان زمان وداع

همان زمان که به ناحق تو بر سنان شده ای


سری نمانده که گویم برادرم چه شدی

تنی نمانده که گویم چرا چنان شده ای


ز بعد آمدنت از کنار شط فرات ...

به یاد اهل حرم ماند که بی امان شده ای


به خون دل بشدم من علم به دوش حرم ...

ز بعد آنی که تارفت به سر زنان شده ای


بمان و اهل حرم را به دست من بسپار

تویی که روی زمین چون خدا نهان شده ای

شاعر: فرشيد يار محمدي


تعداد بازديد : 185
جمعه 10 شهریور 1391 ساعت: 15:17
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف