باز هم جشن نیمه ی شعبان بیتها رخت نو به تن دارند قلم من به زحمت افتاده واژه ها شوق پر زدن دارند

باز هم جشن نیمه ی شعبان بیتها رخت نو به تن دارند قلم من به زحمت افتاده واژه ها شوق پر زدن دارند

باز هم جشن نیمه ی شعبان بیتها رخت نو به تن دارند قلم من به زحمت افتاده واژه ها شوق پر زدن دارند

باز هم جشن نیمه ی شعبان بیتها رخت نو به تن دارند قلم من به زحمت افتاده واژه ها شوق پر زدن دارند

باز هم جشن نیمه ی شعبان بیتها رخت نو به تن دارند قلم من به زحمت افتاده واژه ها شوق پر زدن دارند
باز هم جشن نیمه ی شعبان بیتها رخت نو به تن دارند قلم من به زحمت افتاده واژه ها شوق پر زدن دارند
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
باز هم جشن نیمه ی شعبان بیتها رخت نو به تن دارند قلم من به زحمت افتاده واژه ها شوق پر زدن دارند

باز هم جشن نیمه ی شعبان

بیتها رخت نو به تن دارند

قلم من به زحمت افتاده

واژه ها شوق پر زدن دارند

 

باز هم جشن نیمه ی شعبان

الیلام و علیک یا خورشید

چله ی انتظار سر آمد

از سر خمره نور می جوشید

 

باز هم جشن نیمه ی شعبان

همه ی شهر هامان چراغانیست

عطر عود و گلاب می آید

چقدر حیف شد که آقا نیست !

 

باز هم جشن نیمه ی شعبان

ما به دنیا عجیب دل بستیم

لا اقل به بهانه ی این جشن

دوسه روزی به یادتان هستیم

 

سامرایی؟مدینه ای ؟نجفی؟

پسر فاطمه کجا هستی ؟

همه از تو سراغ می گیرند

نکند باز کربلا هستی !؟

 

خوب شد نیستی نمی بینی

کاسه های نداری مارا

فقرو فحشا،فساد و بیکاری

دختران فراری مارا

 

خوب شد نیستی نمی بینی

که حیا از نگاه دنیا رفت

رزق و روزی خانه ها کم شد

قیمت نفت هر چه بالا رفت

 

خوب شد نیستی نمی بینی

رهبر ما شکسته تر شده است

((این عمار )) روی لب دارد

باز هم طلحه فتنه گر شده است

 

خوب شد نیستی نمی بینی

زیر این دردها مچاله شدیم

کارد دیگر به استخوان رسید

دست بر دامن سه ساله شدیم

 

حق مان است این همه محنت

یادمان رفت صاحبی داریم

یادمان رفت منتظر باشیم

بین مان یار غائبی داریم

 

دلتان را به درد آوردیم

دلمان سوی دام شیطان رفت

خشک شد گندم مزارع ری

برکت از نان سفره هامان رفت
 

دل ما گیر چشمهای توست

گرم بازی آب و نان شده است

همه خوب تو را که می بینند!!!

خیمه ی سبزتان دکان شده است

 

عاشف حجت خدا هستی !؟

یا علی ! ترک معصیت اول

باقی دردعا و مشکلها

می شود با نگاه آقا حل

 

به کلافی که یوسفت ندهند

هر چه اندوختی بیا رو کن

عوض کوچه خانه ی دل را

صبح هر جمعه آب و جارو کن

 

شاعر : وحید قاسمی


تعداد بازديد : 291
سه شنبه 07 شهریور 1391 ساعت: 21:14
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف