تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
![]()
|
در گناهم غم جانسوز تو از یادم رفت
حالتی گشت که یاد تو ز افکارم رفت
در تمنای طمع ورزی دنیا غرقم
گرم دنیا شده ام گرد تو ازیادم رفت
دل فریبان زمینی همه دلبرگشتند
موسم عاشقی و لعل تو از یادم رفت
بی خبر از نگهت مست گناهم روزها
در حضورت نم چشمان تو ازیادم رفت
راهم ازراه تو گردیده جدا درظلمت
راه منزلگه دیدارتو از یادم رفت
شهره گشتم به جهان ازسربدعهدی خود
عهد خود بستم وپیمان تو ازیادم رفت
رفته عمرم ز کفم از سر صد وعده دل
عاقبت وقت قضا کردنش از یادم رفت
شرم چشمان تو از شمع جبینم پیداست
پس چه شد وعده دیدار تو از یادم رفت
شاعر : محمد دستانحمد دستان
تعداد بازديد : 321
یکشنبه 05 شهریور 1391 ساعت: 10:14
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب