از سوز زهر آب شد از پای تا سرم با اشک هم قدم شده ساعات آخرم پا رو به سوی قبله و لب غرق خون شده دیگر

از سوز زهر آب شد از پای تا سرم با اشک هم قدم شده ساعات آخرم پا رو به سوی قبله و لب غرق خون شده دیگر

از سوز زهر آب شد از پای تا سرم با اشک هم قدم شده ساعات آخرم پا رو به سوی قبله و لب غرق خون شده دیگر

از سوز زهر آب شد از پای تا سرم با اشک هم قدم شده ساعات آخرم پا رو به سوی قبله و لب غرق خون شده دیگر

از سوز زهر آب شد از پای تا سرم با اشک هم قدم شده ساعات آخرم پا رو به سوی قبله و لب غرق خون شده دیگر
از سوز زهر آب شد از پای تا سرم با اشک هم قدم شده ساعات آخرم پا رو به سوی قبله و لب غرق خون شده دیگر
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
از سوز زهر آب شد از پای تا سرم با اشک هم قدم شده ساعات آخرم پا رو به سوی قبله و لب غرق خون شده دیگر

از سوز زهر آب شد از پای تا سرم
با اشک هم قدم شده ساعات آخرم
پا رو به سوی قبله و لب غرق خون شده
دیگر رمق نمانده به اعضای پیکرم
آه ای بقیع باز کن آغوش خویش را
من آخرین کبوتر بی بال و بی پرم
بار سفر به دوش گرفتم مسافرم
دارد صدام می زند از دور مادرم
از غصه آه می کشم و ناله می زنم
یارب ببین زمانه چه آورده بر سرم
هم دست بسته در پی مرکب دویده ام
هم آتش آمده به حریم مطهرم
وقتی که دود خانه من را گرفته بود
دیدم فرار میکند از شعله دخترم

شاعر :؟؟؟


تعداد بازديد : 199
شنبه 28 مرداد 1391 ساعت: 19:56
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف