ای بخت من چو زلف پریشانی ات بلند شد شام من ز جلوه ی طوفانی ات بلند من خط به خط ز خواندن تو گریه می

ای بخت من چو زلف پریشانی ات بلند شد شام من ز جلوه ی طوفانی ات بلند من خط به خط ز خواندن تو گریه می

ای بخت من چو زلف پریشانی ات بلند شد شام من ز جلوه ی طوفانی ات بلند من خط به خط ز خواندن تو گریه می

ای بخت من چو زلف پریشانی ات بلند شد شام من ز جلوه ی طوفانی ات بلند من خط به خط ز خواندن تو گریه می

ای بخت من چو زلف پریشانی ات بلند شد شام من ز جلوه ی طوفانی ات بلند من خط به خط ز خواندن تو گریه می
ای بخت من چو زلف پریشانی ات بلند شد شام من ز جلوه ی طوفانی ات بلند من خط به خط ز خواندن تو گریه می
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
ای بخت من چو زلف پریشانی ات بلند شد شام من ز جلوه ی طوفانی ات بلند من خط به خط ز خواندن تو گریه می

ای بخت من چو زلف پریشانی ات بلند

شد شام من ز جلوه ی طوفانی ات بلند

من خط به خط ز خواندن تو گریه می کنم

شد ناله ام ز صفحه ی پیشانی ات بلند

خود را در آینه به نیابت ز من ببوس

ای چشم من ز آینه گردانی ات بلند

دزدان هم از ضیافت تو گریه می برند

چیزی اگر کنند ز مهمانی ات بلند

یک جرعه از اذان علی هم به من بده

ای قامت موذن عرفانی ات بلند

هر کس به یک بهانه لبت را کشد به حرف

بادا سرش چو موسی عمرانی ات بلند

از من بپرس چیست لباس سیاه تو

تا سرکنم به صحبت طولانی ات بلند

ترسم به این بهانه روی گوشه ی تنور

گر گویمت که شام زمستانی ات بلند


تعداد بازديد : 205
شنبه 28 مرداد 1391 ساعت: 16:13
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف