غلامرضا سازگار مناجات با خدا رخ، زرد و مو سفید و همه نامه‌ام سیاه ره، دور و قد خمیده ز سنگینی گن

غلامرضا سازگار مناجات با خدا رخ، زرد و مو سفید و همه نامه‌ام سیاه ره، دور و قد خمیده ز سنگینی گن

غلامرضا سازگار مناجات با خدا رخ، زرد و مو سفید و همه نامه‌ام سیاه ره، دور و قد خمیده ز سنگینی گن

غلامرضا سازگار مناجات با خدا رخ، زرد و مو سفید و همه نامه‌ام سیاه ره، دور و قد خمیده ز سنگینی گن

غلامرضا سازگار مناجات با خدا رخ، زرد و مو سفید و همه نامه‌ام سیاه ره، دور و قد خمیده ز سنگینی گن
غلامرضا سازگار مناجات با خدا رخ، زرد و مو سفید و همه نامه‌ام سیاه ره، دور و قد خمیده ز سنگینی گن
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
غلامرضا سازگار مناجات با خدا رخ، زرد و مو سفید و همه نامه‌ام سیاه ره، دور و قد خمیده ز سنگینی گن

مناجات با خدا

 

رخ، زرد و مو سفید و همه نامه‌ام سیاه

ره، دور و قد خمیده ز سنگینی گناه

اشکی نیامد از بصرم وای! وای! وای!

سوزی نمانده در جگرم آه! آه! آه!

بی‌اختیار، راه سپارم سوی جحیم

گر افکنم به نامۀ اعمال خود نگاه

یک مصرع است روز جزا کل نامه‌ام

یک لحظه توبه کردم و یک عمر اشتباه

از بس گناه، پرده به چشمم کشیده است

تشخیص راه را ندهد دیده‌ام ز چاه

عمری گناه کرده‌ام و توبه می‌کنم

با این زبان که ذکر تو را گفته گاه‌ ‌گاه

هر چند نیست در خور بخشش گناه من

مولای من! به عفو تو آورده‌ام پناه

فریاد از آن زمان که گناهان من روند

در پیش دیده‌ام رژه مانند یک سپاه

فردا که مادر از پسر خود کند فرار

«میثم» به خاندان پیمبر برد پناه


تعداد بازديد : 373
چهارشنبه 25 مرداد 1391 ساعت: 16:55
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف