دفاع مقدس و شهدا، امام و رهبری - 26

دفاع مقدس و شهدا، امام و رهبری - 26

دفاع مقدس و شهدا، امام و رهبری - 26

دفاع مقدس و شهدا، امام و رهبری - 26

دفاع مقدس و شهدا، امام و رهبری - 26
دفاع مقدس و شهدا، امام و رهبری - 26
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
شهدا و رهبری

شبی که کرببلای مرا فراهم کرد                  مرا برای همیشه پر از محرم کرد

شبی که خیمه آتش گرفته را دیدم               نگاه باور ما را به روضه محکم کرد

شبی که ذکر حسین جان به شعله میگفتم   مرا به گفتن آن بیشتر مصمم کرد

دهم نبود شب پنجم محرم بود               چه زود شام غریبان نوای ماتم شد

گمان نمی کنم کسی از آسمان نیامده بود    کسی که بر شهدا خیر مقدم کرد

نه اینکه ما همه نا محرم حرم بودیم     ولی شناخت همان عده را که محرم کرد

به آل فاطمه این داغ بس که سنگین بود            پیام تسلیتش رهبر معظم بود

پیام آن شب پر رمز و راز یک حرف است          خدا توجهتان را به داغ اعظم کرد

کسی به سوی شبستان ارگ می آمد           که خود به زیر داغ قامتی خم کرد

به اشک مادر جانباز ارگ بنوشتم                  مرا برای همیشه به گونه شبنم کرد

هنوز عده ای از آن گروه مجروحند                        و عده ای دگر به داغ همدم کرد

صدای سینه زنان شهید می آید            خوشا به حال رفیقی که درک حرفم کرد

ز بوی پیر هن یوسف حرم مستم                همان که پیرهنم را به رنگ پرچم کرد

تعداد بازديد : 267
سه شنبه 20 دی 1390 ساعت: 22:47
نویسنده:
نظرات(0)
شهدا و رهبری

آی شهیدا یه عمره دل من تنگه براتون

هنوزم توی گوشم می پیچه سوز صداتون

دلای شما با صفا بود

مسافر راه خدا بود

کبوتر کرب وبلا بود

پر از عطر شماست خاک مجنون

دو کوهه  فکه  چزابه  کارون

آقام اقام آقام حسین ..............

ما تو دنیای خاکی اسیریم همرنگ مرداب

شما اما تو باغ بهشتید مهمون ارباب

با شما دلم پر می گیره

عاشقی را از سر می گیره

جا کناره دلبر میگیره

با علی اکبرهای خمینی

میشه دل خرج شور حسینی

آقام اقام آقام حسین ..............

با دلی کربلایی همیشه یار حسینیم

توی شب های هیات به یاد ماه خمینیم

ماییم و مسیر سعادت

در سایه سبز ولایت

تا لحظه سرخ شهادت

همیشه با ولایت می مونیم

از شکوه شهادت می خونیم

آقام اقام آقام حسین ..............

دلا چشم انتظار طلوع خورشید نوره

تشنه لحظه های زلال روز ظهوره

تو این شب های بی ستاره

دل عاشقا بی قراره

آسمون چشما می باره

زخمی درد و داغه صدامون

ندبه خون فراقه دلامون

یاابن الحسن...

 


تعداد بازديد : 197
سه شنبه 20 دی 1390 ساعت: 22:46
نویسنده:
نظرات(0)
شهدا و رهبری

پر از احساس و مست گل یاسم همیشه

شهیدان را شهیدان می شناسم همیشه

ز اشک دیدگان خود هزاران قافله دارم

خداوندا من ازهجر شهیدانم گله دارم

این دل پر ارادت

به امید شهادت

بوسه بر قبرتان زد

به به از این سعادت

یا ابن زهرا حسین....

پر از عطر شهید است سرزمین شلمچه

هنوز از لاله گرم است کوچه های حلبچه

دل لیلایی ام با یادتان هر شب شده مجنون

دو چشمم از فراقتان شده چون چشمه کارون

گرم سوزو نوایم

بی قرار شمایم

چون شما ای شهیدان

عاشق کربلایم

یا ابن زهرا حسین....

مدینه بی قرار است

مکه چشم انتظار است

نیایی ای سپیده

روز من شام تار است

مخواه ازباغ تنهایی گل آلاله بچینم

بمیرم در فراق و آن رخ ماه تو نبینم

غرق غم ساحل من

حل نشد مشکل من

بشنو ای صبح جمعه

ندبه های دل من

یا ابن زهرا بیا....

دل ما صد چمن گل

در بهار تو دارد

که مادر در مدینه

انتظار تو دارد

بیا که خیمه ها بر لب هزاران زمزمه دارد

امید صبح دیدارت غروب علقمه دارد

قامت تو قیامت

سرت ای جان سلامت

کربلا بی قرار

سحر انتقامت

یا بن زهرا بیا
تعداد بازديد : 255
سه شنبه 20 دی 1390 ساعت: 22:46
نویسنده:
نظرات(0)
شهدا و رهبری

شده حج شما از افتخارات مکه

طلاییه نبردید شرزه شیران فکه

مرا با حسرت دیدار روی خود مپسندید

در باغ شهادت را به ما اینگونه مبندید

نامتان ابر رحمت

یادتان چون عبادت

بی دل آیا گذارید

آرزوی شفاعت

یاابن زهرا حسین

زما ها پر زدن تا

نا کجای شهادت

به قران زنده می شه

سوره های شهادت

بدون رویتان کنعان دل جز ناله ندیده

که یعقوب نگاهم پیراهن از غصه دریده

عاشقان خمینی

کلهم نور عینی

دست ما را رسانید

به ضریح حسینی

یاابن زهرا حسین

شدیم آواره سوی

کاروان حسینی

ز یاد دل نبردیم

عهد خود با خمینی

سپاس حق که این میهن ز نورش آینه ای شد

امیر کاروان انقلابم خامنه ای شد

ای چراغ خدا درشب هم عهدی ما

پسر پاک زهرانایب المهدی ما

یاابن زهرا حسین

 


تعداد بازديد : 168
سه شنبه 20 دی 1390 ساعت: 22:46
نویسنده:
نظرات(0)
شهدا و رهبری

حضرت ثارالله . امیر حزب الله .

امام عاشورا . وارث اعطینا . هدف تو والا .
راه ما راه تو همواره . همه از عشق تو آواره .

می وزد عطر قیام پاک تو از کربلا .
نغمه یا لیتنا کنا معک بر لب ما .

زینت دوش نبی . بر زمین جای تو نیست .
آسمان مثل زمین خون برای تو گریست .

یا ثارالله . ابا عبدالله .

ما پی قرآنیم . یار شهیدانیم .
یاران رزمنده . از خدا آکنده .زنده و سر زنده .

چشم ما از گریه شد کارون .
دوکوهه شلمچه یا مجنون .

یاد شبهای عزا در خیمه های جبهه ها.
یاد عاشورای جبهه با حضور شهدا .

یاد دلدادگان . رونق بزم دل است .
دل بی تاب من از شهیدان خجل است .

یاثارالله . اباعبدالله

حضرت روح الله . جلوه دارد چون ماه .
پیر جمارانی .کرده دل را فانی .در ره قرآنی .

در سپاه عشاق سرداریم .
دشمن خط استکباریم.

آسمان عشقیم و بال و پر خود میشویم .
مالک اشتر برای رهبر خود میشویم .

رهبر ما دارد . جلوه و هیمنه ای .
تا ابد می مانیم . پیرو خامنه ای .

یا ثارالله . اباعبدالله .

موسم هجران است . دیده ها گریان است .
دیده ها کارون شد . قلب ما مجنون شد .از غم او خون شد .

کاسه صبر دل سر آمد . منتقم آل محمد .
جان ما هر روز و شب او را تمنا می کند .
روزی آخر چهره ی ماهش تماشا میکند .

ای نگار ازلی از پس پرده در آ .
گل زهرا و علی . از پس پرده درآ .

گل زهرا بیا . نظر کن سوی ما .

تعداد بازديد : 196
سه شنبه 20 دی 1390 ساعت: 22:45
نویسنده:
نظرات(0)
شهدا

شهدا-شهید گمنام

 

 حاجى! تمام گشته مهمات‌مان، تمام

ما مانده‌ایم و چند تنِ نیمه‌جان، تمام

ما مانده‌ایم و غربت تلخی از ابتدا

تا انتهای وحشت آخرزمان، تمام

خرچنگ‌ها محاصره را تنگ کرده‌اند

اما امید ماست خدا بی‌گمان تمام

حاجى! خدا کند که بفهمی چه دیده‌ام

از پشت زخم‌های دل آسمان، تمام

این‌جا هنوز اول خط شروع ماست

پایان انتظارِ به خون خفته‌مان، تمام

فرصت گذشته است، مرا هم حلال کن!

شاید شکسته شیشه‌ی عمر جهان، تمام

تنها صدای خش‌خشِ بی‌سیم بود و بس

تنها صدای اشهد یک نوجوان، تمام

ده سالِ بعد، کار تفحص نتیجه داد

بی‌سیم تکه ‌تکه و یک استخوان، تمام

حالا کنار تربت حاجى نوشته‌اند:

گم‌نام، عشق ما و خدا، بی‌کران... تمام


تعداد بازديد : 163
یکشنبه 18 دی 1390 ساعت: 18:09
نویسنده:
نظرات(0)
شهدا

شهدا

 

جاده مانده ست و من و این سر باقی مانده

رمقی نیست در این پیکر باقی مانده

نخل ها بی سر و شط از گل و باران خالی

هیچ کس نیست در این سنگر باقی مانده

تویی آن آتش سوزنده خاموش شده

منم این سردی خاکستر باقی مانده

گرچه دست و دل و چشمم همه آوار شده

باز شرمنده ام از این سر باقی مانده

روز و شب گرم عزاداری شب بوهاییم

من و این باغچه ی پر پر باقی مانده

شعر طولانی فریاد تو کوتاه شده است

در همین اسب و همین خنجر باقی مانده

پیشکش باد به یکرنگی ات ای مرد ترین

آخرین بیت در این دفتر باقی مانده

تا ابد مردترین باش و علمدار بمان

با توام ای یل نام آور باقی مانده


تعداد بازديد : 205
یکشنبه 18 دی 1390 ساعت: 18:09
نویسنده:
نظرات(0)
شهدا

شهدا

 

حرفی نمی زنی چرا «بابای جعبه ای»؟

خسته شدم بیرون بیا «بابای جعبه ای»

لطفا بلندتر کمی فریاد هم بزن

این جا نمی رسد صدا «بابای جعبه ای»

با ان قَدَت تو جا شدی آنجا ببین مرا

جا میشوم ببر مرا «بابای جعبه ای»

قد عروسکم شده ای باور کن ای عزیز

من‌‌ مادرت قبول؟ ها؟ «بابای جعبه ای»

بابا عروسکی چرا لالا نمی کنی؟

شب شد لالا لالا «بابای جعبه ای»


تعداد بازديد : 199
یکشنبه 18 دی 1390 ساعت: 18:09
نویسنده:
نظرات(0)
شهدا

شهدا

 

بیست و یک سال مثل برق گذشت

بیست و یک سال از نیامدنت

کوچه مشتاق گام هایت ماند

خانه چشم انتظار در زدنت

 

مثل این که همین پریشب بود

آمدی با پسر عموهایت

خنده هایت درست یادم هست

بس که آشفته بود موهایت

 

رو به من رو به دوربین با شوق

ایستادید سر به زیر و نجیب

آخرین عکس یادگاری تان

بین این قاب ها چه قدر غریب...

 

هیچ عکاس عاقلی جز من

دل به این عکس ها نمی بندد

تازه آن هم به عکس ساده ی تو

که سیاه و سفید می خندد

 

دور تا دور این مغازه پُر است

از هزاران هزار عکس جدید

تو کجایی کجا نمی دانم

آه ای خنده ی سیاه و سفید

 

تو از این قاب ها رها شده ای

دوستانت اسیرتر شده اند

تو جوان مانده ای رفیقانت

بیست و یک سال پیرتر شده اند

 

صبح شنبه چه صبح تلخی بود

از خودم پاک نا امید شدم

قاب عکس تو بر زمین افتاد

به همین سادگی شهید شدم...


تعداد بازديد : 175
یکشنبه 18 دی 1390 ساعت: 18:08
نویسنده:
نظرات(0)
شهدا

شهدا

 

خیابان، دوربین و آب و قرآن... اولین برداشت

کسی در صحنه خم شد، ساک خود را از زمین برداشت

تریبون‌ها ـ پر از احساس ـ رفتن را هجی کردند

تمام شهر را آوازهای آتشین برداشت

بیا «ای لشگر صاحب زمان آماده باش» اکنون

وطن یا دین؟ برای هر دو باید تیغ کین برداشت

در این‌جا ـ صحنه‌ی دوم ـ غبار و خون و باروت است

کلاش کهنه را بازی‌گر ما با یقین برداشت

دل‌اش در بند بود و ... بند پوتین خودش را بست

قدم‌های خودش را عاشقانه تا کمین برداشت

ـ شروع جلوه‌ی ویژه‌ ـ شب و مین، کاوش و ... می‌ریخت

اناری دانه‌دانه خون خود را روی این برداشت

اناری دانه‌دانه بسته شد، مردی کبوتر شد

ولی در پشت‌ جبهه مادری تا خورد، چین برداشت

... و روی شانه‌ی مردم، سبک‌تر می‌وزید از باد

مکعب، خالی‌خالی، خیابان، واپسین برداشت!


تعداد بازديد : 263
یکشنبه 18 دی 1390 ساعت: 18:08
نویسنده:
نظرات(0)
شهدا

شهدا-مناطق عملیاتی


دلدادگان این جا زیارت گاه عشق لست

ای راهیان نور این جا راه عشق است

این جا همان بیت الحرام بندگی هاست

اینجا محل پشت پا بر زندگی هاست

این جا سر تعظیم دارد ماه و خورشید

نور خدا را می توان با چشم دل دید

این جا همان میعاد گاه عاشقان است

راه عبور مهدی صاحب زمان است

این جا سحر هایش صدای آه دارد

گویا علی سر در میان چاه دارد

این جا پر از عشاق سرگردان صحراست

این جا صفای صبح گاهش نام زهراست

این جا قنوت هر شبش مهتاب دارد

دیدم هزاران زمزم پر آب دارد

این جا لباس خاکی، احرام طواف است

سرهای خونین روی دست، جای کلاف است

این جا خریداران یوسف سر جدایند

حجاج این صحرا به دنبال منایند  

این جا زیارت ها دهد بوی شهادت

اصلی ترین نامش بود کوی شهادت

این جا همه با غیرتان یک حرف دارند

از ماجرای کوچه عمری بی قرارند

این جا همه تنها به فکر انتقامند

در فکر آن فریادهای ناتمامند

این جا همه از داغ سیلی ناله دارند

بر سینه داغ یار هجده ساله دارند

این جا همه سربند یا زهرا ببندند

نگذاشتند دست امامی را ببندند

اما خدا را می دهم سوگند این جا

بر چادر خاکی و بر پهلوی زهرا

ما را شبیه گل ازین عالم بچیند

پای رکاب مهدی اش خونین ببیند

ای کاش من هم در هوایش پر بگیرم

بوسه ز دستش با تن بی سر بگیرم

گر چه گنه کارم به پایش خار هستم

من هم خریدار نگاه یار هستم

آقا بزرگی کن دگر ما را سوا کن

ای جبهه ما را راهی کرب و بلا کن


تعداد بازديد : 331
یکشنبه 18 دی 1390 ساعت: 18:08
نویسنده:
نظرات(0)
شهدا

شهدا


در آسمان گریه كه پر ابر شد دلم

در تنگنای سینه كه بی صبر شد دلم

بغضی عجیب دور و برم را گرفت و بعد

باران اشك چشم ترم را گرفت و بعد

همراه با تبسم صبح نسیم ها

روی قنوت بال و پر یاكریم ها

بی اختیار راهی دشت جنون شدم

راهی دشت عاطفه و اشك و خون شدم

یعنی بهشت روشن گل های سینه چاك

یعنی حریم قدس شهیدان بی پلاك

یعنی شلمچه و حرم آسمانیش

آن غربت همیشگی و جاودانیش

یعنی دوكوهه و غم یاران خسته اش

كارونِ اشك و ساحل در خون نشسته اش

بغض غروب فكه و دلتنگی غمش

اروند و چشم های پر از اشك نم نمش

چزابه و تلاطم خون در مسیر نور

معراج تا همیشه به روی حریر نور

شام طلائیه كه پر از یاد ناله هاست

آن تربتی كه هر قدمش باغ لاله هاست

زائر شدم بهشت دل و مهد عشق را

تا كه دوباره تازه كنم عهد عشق را

باشد همیشه سمت شهادت نگاه من

باشد به سوی چشمه‌ی خورشید راه من

تا كه دل شكسته‌ی من زیر و رو شود

تا رنگ حق بگیرد و با آبرو شود


تعداد بازديد : 172
یکشنبه 18 دی 1390 ساعت: 18:07
نویسنده:
نظرات(0)
شهدا

شهدا

 

در گلوی خروس می‌پیچید

نغمه‌ی لا اله الا اللّه

شاخه‌های درخت بالا رفت

تا بناگوش نقره كوب ماه

 

قل هوالله ... حوض می‌خواند و

بید هم در ركوع خم می‌شد

شبنمی پاك لحظه‌ی سجده

از رخ لاله داشت كم می‌شد

 

گفت فواره تا بحول اللّه

سر پیچك به آسمان پیچید

رخت‌ها را به روی بند ؛ نسیم

در صفوف نماز گل می‌دید

 

دست‌های قنوت پنجره داشت

رو به روی حیاط وا می‌شد

آتنا توی خانه مشغول

گفتن ذكر ربّنا می‌شد

 

همه‌ی خانه یك صدا گفتند

رو به قبله سلام آخر را

و علیك السلام در واشد

همه دیدند روی مادر را  

خنده‌ای زد كلید را چرخاند

قفل وا شد دوباره در خندید

شیر چك چك به حوض پاشید و

آب در حوض بیشتر خندید

 

باد می‌آمد و كفِ پایِ

برگ را باز قلقلك می‌داد

آن طرف‌تر عزیز با جارو

خانم باد را كمك می‌داد

 

تخت بیچاره نیز كنج حیاط

با سماور بگو مگو می‌كرد

باز هم آن سماور پرحرف

غُرُّ غُر داشت گفتگو می‌كرد

 

خنده‌ی یاس از سر دیوار

نقل می‌ریخت بر سر كوچه

راه می‌رفت دور گردن بید

دست‌های درخت آلوچه

 

بوی نان در حیاط راه افتاد

استكان پا گذاشت در سینی

وقت چایی رسیده ... برخیزید !

عطسه‌ای كرد قوری چینی

 

سمت سفره عزیز می‌آمد

سینی چای و استكان در دست

سهم مادر برای صبحانه

روی لب خنده بود و نان در دست

 

آتنا غنچه غنچه با دقت

چادرش را دوباره تا می‌كرد

داشت یك گل برای مادر خود

از سر چادرش سوا می‌كرد

 

 همه‌ی اهل خانه جمع شدند

سر سفره برای صبحانه

جای یك گل دوباره خالی بود

در میان اهالی خانه

 

 سر صبحانه باز هم مادر

ریخت در چار استكان چایی

مثل هر روز، آه ! یادش رفت

رفته از بین جمع بابایی

 

 استكان را دوباره برگرداند

توی قوری و زوركی خندید

آتنا بغض‌های مادر را

آه ! اما قشنگ می‌فهمید

 

كیف خود را گذاشت بر دوشش

مثل آن لحظه‌ای كه بابا رفت

بغض‌ مادر شكفت مثل گلی

از در خانه آتنا تا رفت

 

 باد فهمید حال مادر را

حال خانه دوباره درهم شد

زیر اندوه و غصه‌ی مادر

كمر بید بیشتر خم شد

 

 اشك‌ها حلقه حلقه افتادند

حوض پرشد ز ماهی قرمز

غیرِ نامی كه مانده است از او

خبری نیست از پدر هرگز

 

یادش آمد كه داده‌است پدر

سر خود را و روسپید شده

یادش آمد بد است گریه كند

چون که بابای او شهید شده


تعداد بازديد : 209
یکشنبه 18 دی 1390 ساعت: 18:07
نویسنده:
نظرات(0)
شهدا

شهدا

 

در لحظه های پر زدن، وقت رهایی

من مانده ام در گیر خود  در تنگنایی

شب با تمام تیرگی اش در هجوم است

پس در كجا مانده ابابیل خدایی

دنیا ، مقام ، شهرت ....خدایا مانده ام من

در پیله های آرزوهای كذایی

در فكر این و آنم و غافل ز خویشم

گم گشته ی شهرم بدون آشنایی

باور كنید با این دل افتاده از پا

دلتنگ ماندم بر شهیدان خدایی

باید كه برگردم به اصل خویش یارب

با روضه های حضرت كرببلایی

*

باران كه می گیرد بهم می ریزد اوضاع

مثل غزل كه می شود نوحه سرایی
تعداد بازديد : 203
یکشنبه 18 دی 1390 ساعت: 18:07
نویسنده:
نظرات(0)
شهدا

شهدا


دو بخش دارد: با ... با ... که می شود بابا

همین که هست در آن قاب عکس ، آن بالا

همین که زل زده بر چشم های غمگینم

نشسته در دل سنگر کنار آن آقا

همین که نیست که همبازی ام شود گاهی

اتاق با نفسش گُر بگیرد از گرما

همین که نیست كه کشتی بگیرد او با من

و گاه لج کنم و بد شوم و او دعوا ...

همین که نیست که با هم به مدرسه برویم

و یا به مسجد، هیئت، خرید یا هر جا

همین که نیست که ما را مسافرت ببرد

شلمچه، تهران، قم، مشهد امام رضا

همین که نیست بگوید: صد آفرین پسرم !

همین که نیست کند کارنامه ای امضا

***

چرا ز قاب تکانی نمی خوری ای مرد

چرا سراغ نمی گیری از من تنها

نگاه کن همهٔ نمره های من عالی

نگاه کن تو به این برگه، حضرت والا!

***

به گریه سر روی زانو نهاد و خوابش برد

و قاب عکس زمین خورد مثل یک رؤیا

نشسته بود پدر در کنار او با شوق

و بوسه می زد و می گفت مرد من بر پا!

ببین کنار تو هستم بلند شو خوش خواب

آهای مرد حسابی بگیر دستم را

***

کشید چفیه به چشمان ابری و باران ...

گرفت خودکار از دست کوچکش بابا!


تعداد بازديد : 245
یکشنبه 18 دی 1390 ساعت: 18:06
نویسنده:
نظرات(0)
شهدا

شهدا-تقدیم به شهدای گمنام کوه خضر قم

 

دلگیرم از هیاهوی دورِ شهر

از این سه راه پر تنش بازار

دنبال جای ساکت آرامم

آرامشی شبیه شب گلزار

 

بغضی گرفته است گلویم را

باران گریه هام ارادی نیست

دلگیرم و به راه می افتم باز

تا کوه خضر راه زیادی نیست

 

حسی غریب خوانده مرا این جا

این جا هوا شبیه دلم ابری است

طاقت نمانده در دل من دیگر

این اشک ها نشانه بی صبری است

 

تو کیستی که نام تو گمنامی است

از تو نمانده است پلاکی که...

هر روز تو غریب تر از دیروز

مانده است بر مزار تو خاکی که...

 

دلتنگ می شود دلم از یادت

از مادری که بعد تو لبخندش...

چشمش هنوز مانده به در شاید

یک روز بعد از این همه فرزندش...

 

بغضی گرفته است گلویم را

باران گریه هام ارادی نیست

من دورم از خودم تو دعایم کن

این خواسته که چیز زیادی نیست

 

هر وقت شب کنار تو می آیم

حس می کنم تلالو نورت را

بر زنده بودن تو یقین دارم

حس می کنم همیشه حضورت را

 

حالا منم که با دل آرامم

حالا منم که در پی یک آغاز

باران گرفته است به آرامی

سمت حرم به راه می افتم باز


تعداد بازديد : 191
یکشنبه 18 دی 1390 ساعت: 18:06
نویسنده:
نظرات(0)
شهدا

شهدا


عاقد دوباره گفت وکیلم ...پدر نبود

ای کاش در جهان ره و رسم سفر نبود

گفتند رفته گل...نه ! گلی گم، دلش گرفت

یعنی که از اجازه ی بابا خبر نبود

هجده بهار منتظرش بود و برنگشت

آن فصل های سرد که بی درد سر نبود

ای کاش نامه یا خبری عطر چفیه ای

رویای دخترانه ی او بیشتر نبود

عکس پدر مقابل آیینه شمعدان

آن روز دور سفره جز چشم تر نبود

عاقد دوباره گفت: وکیلم؟ دلش شکست

یعنی به قاب عکس امید دگر نبود

او گفت با اجازه ی بابا...بله ...بله

مردی که غیر آینه ای شعله ور نبود


تعداد بازديد : 135
یکشنبه 18 دی 1390 ساعت: 18:06
نویسنده:
نظرات(0)
شهدا

 شهدا


رفته بودم سفری سمت دیار شهدا

که طوافی بکنم دور مزار شهدا

به امیدی که دل خسته هوائی بخورد

متبرک شود از گرد و غبار شهدا

هر چه زد خنجر احساس به سرچشمه ی عشق

شرمگینم که نشد اشک، نثار شهدا

خشکی چشم عطش خورده از آن جاست که من

آب یاری نشدم فصل بهار شهدا

آخرین خط وصایای دل من اینست

که به خاکم بسپارید کنار شهدا...


تعداد بازديد : 194
یکشنبه 18 دی 1390 ساعت: 18:06
نویسنده:
نظرات(0)
شهدا

شهدا


شكسته است اگر بغض بی بهانه ما

هماره نام شهیدان بود ترانه ما

نرفته است ز اندیشه ها تب ایثار

كه مانده بار رسالت به روی شانه ما

هنوز هم نفسی تازه می كنم هر روز

كه مانده است شمیمی زگل به خانه ما

تمام حنجره فریاد می شود، آری

صدای بغض غریبی است در ترانه ما

هنوز عطر حسینی از این چمن آید

كه بوی كرببلا می دهد جوانهٔ ما

من از قبیله عشقم، قسم به حضرت عشق

ز خون سرخ شهیدان بجو نشانه ما

شمیم ناب ولایت در این چمن جاریست

زسعی رهبر آزاده و یگانه ما

هنوز هم همه جا اهرمن كمین كرده است

كه پُر ز خاتم ایمان بود خزانه ما

زمینه ساز ظهور امام خود باشیم

بصیرت است چراغ ره و شبانه ما

به عهد خویش «وفائی» اگر وفا بكنیم

بشیر نور شود بانك عاشقانه ما


تعداد بازديد : 207
یکشنبه 18 دی 1390 ساعت: 18:05
نویسنده:
نظرات(0)
شهدا

شهدا


شهدای ما كه مثل، گلای لاله می مونند

به ظاهر زمینی اما، افتخار آسمونند

می شدند عازم جبهه، همه با شور حسینی

اون جوونایی كه بودند، علی اكبر خمینی

میاد از خاك شلمچه، هنوزم صدای یا رب

گریه های غریبونه، ناله های نیمه‌ی شب

حالا از سكوت فكه، دل من آتیش میگیره

هر كی از قافله جا موند، گوشه‌ی قفس میمیره

حالا مونده برای ما، خاطرات  سرخ كارون

ساحل خسته‌ی اروند، خاك بیقرار مجنون

از طلائیه بخونیم، كه داره شمیم احساس

اونجایی كه داره خاكش، عطر خاك كف العباس

یا بپرسیم از دوكوهه، عطر ‌آشنای لاله

یا از اون شبا كه پر بود، از نوا و اشك و ناله

پشت خاكریزا میومد، صدای نافله هاشون

آب میشد حتی دل سنگ، شبا از سوز  صداشون

نیمه شب با ناله هاشون، می زدند دوباره معبر

پر كشیدند تا خدا از، دامن خاكی سنگر

رشك اهل آسمون بود، به خدا عشق و وفاشون

بیاد مشك اباالفضل، تشنه لب قمقمه هاشون

یكی یكی پر كشیدند، تا خدا تا آسمونا

جون میدادند آروم آروم، رو پای عزیز زهرا

یكی با یاد رقیه، شده پر آبله پاهاش

داره میگه یا اباالفضل، اونكه تیر خورده به چشماش

یكی غرق خاك و خونه، یكی سر به تن نداره

یه نفر تشنه لب اما، یكی هم كفن نداره

تانكا كه عبور میكرد از، روی اون همه جنازه

زنده میشد پیش چشمام، ماجرای نعل تازه

باغ آرزوی زینب، شد یه دشت لاله‌ی پرپر

وقتی كه رفت روی نیزه، سر پر خون برادر


تعداد بازديد : 195
یکشنبه 18 دی 1390 ساعت: 18:05
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 27
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف