اشعار مهدوی عج - 5

اشعار مهدوی عج - 5

اشعار مهدوی عج - 5

اشعار مهدوی عج - 5

اشعار مهدوی عج - 5
اشعار مهدوی عج - 5
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
پیچیده در فضای دلم عطر و بوی تو

یا صاحب الزمان عج

 

پیچیده در فضای دلم عطر و بوی تو
گویا گذر نموده ام از خاک کوی تو

هجران کشیده را که اذیت نمی کنند....
عمری دویده ام پی آن عطر و بوی تو

گاهی جوان شبیه کهنسال می شود....
مویی سپیده کرده ام از هجر روی تو

این جمعه مطلع؛ شدم از کوچه رد شدی
افتاده بود پای دری تار موی تو

من با صبا دوباره هماهنگ کرده ام
تا با خودش مرا ببرد سمت کوی تو

تیر غمم که شوق رهایی است در دلم
آقا کمانه کرده ام امشب به سوی تو

جعفر ابوالفتحی

 

منبع :

www.neyjaf.ir


تعداد بازديد : 149
سه شنبه 20 مهر 1395 ساعت: 11:54
نویسنده:
نظرات(0)
در خواب مگر بینم... بیدار شدن را

امام زمان(عج)-مناجات شب تاسوعا

 

در خواب مگر بینم... بیدار شدن را

دل خواهِ نظر بودنِ دلدار شدن را

باید به دل گور برم حسرتِ فیضِ

اذنِ نفسی لایق دیدار شدن را

تا دل ندهی، سر نسپاری به ره دوست

هیهات ببینی، شب سردار شدن را

 ای بی خبر از لذّت درماندگیِ عشق

یک بار بیا تجربه کن زار شدن را

بیچاره دلی که نچشیده ست صفایِ...

در روضه ی دلدار گرفتار شدن را

حاشا که دهم بر همه ی عالم هستی

یک لحظه پریشانِ علمدار شدن را

 

مجتبی روشن روان


تعداد بازديد : 111
سه شنبه 20 مهر 1395 ساعت: 11:46
نویسنده:
نظرات(0)
خود را مقیم وادی احساس می کنم

امام زمان(عج)-مناجات شب تاسوعا

 

خود را مقیم وادی احساس می کنم

دل را خمار بوی گل یاس می کنم

تا نام پاک ساقی لب تشنه می برم

بوی تو را به میکده احساس می کنم

تا وا کنی دگر گرهِ کورِ کارِ من...

خود را دخیل حضرت عباس می کنم

اشكی كه داده ای به دو دنیا نمی دهم

کی اعتنا به گوهر و الماس می كنم؟

تا که بیایی از سفر ای باغبان عشق

یاد گل شکسته قد از داس می کنم

امشب برای خواندنِ این روضه های سخت

آقا ببخش این همه وسواس می کنم!

دست بریده بود و علم بود و مشک بود

قد خمیده بود و حرم بود و اشک بود

 

مجتبی روشن روان


تعداد بازديد : 191
سه شنبه 20 مهر 1395 ساعت: 11:46
نویسنده:
نظرات(0)
بیا که در غم دوری ماه گریه کنیم

اشعار امام زمان(عج) – شب تاسوعا

 

بیا که در غم دوری ماه گریه کنیم

ز داغ این سحر بی پگاه گریه کنیم

 

محرم است بیا زیر خیمه های عزا

بر این سر بی سرپناه گریه کنیم

 

کجایی ای نفست سوز روضه خوانی ها

ز سینه آه بکش تا ز آه گریه کنیم

 

مرا مسافر ایام اربعینت کن

که در کنار تو مابین راه گریه کنیم

 

شب عموست تو باید که روضه خوان باشی

که در عزای امیر سپاه گریه کنیم

 

چه میشد امشب ما نیز کربلا بودیم

برای فاطمه در قتلگاه گریه کنیم

 

اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید


تعداد بازديد : 95
دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 12:26
نویسنده:
نظرات(0)
ای غریبان جهان منتظرت

امام زمان(عج)-مناجات محرمی

 

ای غریبان جهان منتظرت

همه دل سوختگان منتظرت

مرتضی ندبه برایت خواند

فاطمه سینه زنان منتظرت

كی بقیع حسن آباد شود

جگرش ناله كنان منتظرت

بیكفن از تو كفن می خواهد

سر او روی سنان منتظرت

زینب ِخسته زمین افتاده

در حرم قد كمان منتظرت

علم افتاده و ساقی بی دست...

مشك سقای جوان منتظرت

یك سه ساله كه ز غم پیر شده

در خرابه نگران منتظرت

پرچم شاه خراسان هر شب

با تو گوید كه جهان منتظرت

سالها رفت و خبر از تو نشد

ای محرم ، رمضان منتظرت

صاحب مجلس روضه بنگر

نوحه و سوز و فغان منتظرت

 

مجتبی روشن روان


تعداد بازديد : 281
دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 12:17
نویسنده:
نظرات(0)
بدونِ تو اُمیدِ ما سراب می شود بیا

امام زمان(عج)-مناجات شب هفتم محرم

 

بدونِ تو اُمیدِ ما سراب می شود بیا

تمامِ شهر بر سرم خراب می شود بیا

برای حضرتت بگو که مادرت دعا کند

دعای مادر تو مستجاب می شود بیا

بکش به آتش اشک را تو آه کِش میان ما

که دل کنار گریه ات کباب می شود بیا

اگر کمی محبتت نصیب تشنه ای شود

برای او نَفَس فقط عذاب می شود بیا

به سینه می زنم مگر مدافع حرم شوم

به روی سینه‌های ما حساب می شود بیا

رسید روضه‌ی عطش شنیده‌ام برای تو

که آب خوشگوار هم مذاب می شود بیا

کنار خیمه مانده و فقط خدا خدا کند

حرم اسیر گریه ی رباب می شود بیا

 

حسن لطفی


تعداد بازديد : 137
یکشنبه 18 مهر 1395 ساعت: 10:48
نویسنده:
نظرات(0)
نماز، پشت سرِ تو چه عالمی دارد

امام زمان(عج)-مناجات محرمی

 

نماز، پشت سرِ تو چه عالمی دارد

نظر به چشم تر تو چه عالمی دارد

ز خواب ناز گذر کردن و تماشایِ-

-نیایش سحرِ تو چه عالمی دارد

نشسته ام به هوای نگاه مرحمتت

که بر دلم نظر تو چه عالمی دارد

چه می شود سفری من ملازمت باشم؟

به کربلا سفر تو چه عالمی دارد

میان روضه ی ارباب بی کفن، شور-

-دم پُر از شرر تو چه عالمی دارد

بیا که زینب کبری تو را صدا میزد

سر بریده ی آقا تو را صدا میزد

تو و غریبی و زاری! خدا مرا بکشد

به آن غمی که تو داری خدا مرا بکشد

چرا به گوشه ی صحرا نموده ای منزل؟

مگر که خانه نداری؟ خدا مرا بکشد

برای معصیت بی شمار من... آقا

همیشه اشک تو جاری، خدا مرا بکشد

میان روضه می آیی ولی منِ غافل

ز دیدن تو فراری... خدا مرا بکشد

شنیده ام که کسی با سر برادر گفت:

چرا به نیزه سواری؟ خدا مرا بکشد

کسی ندیده به بزم شراب و تشت طلا

سر بریده ی قاری، خدا مرا بکشد

هنوز سوز صدایی غریب میآید

صدای قاری شیب الخضیب میآید

 

 

مجتبی روشن روان


تعداد بازديد : 117
شنبه 17 مهر 1395 ساعت: 14:23
نویسنده:
نظرات(0)
دوباره دارد سرم هوایت، دلم امیدت، لبم نوایت

امام زمان(عج)-مناجات محرمی

 

دوباره دارد سرم هوایت، دلم امیدت، لبم نوایت

من و توسّل به دست هایت، تو و ترحّم به بینوایت

من و نشستن سرِ مسیرت، عزیز نرگس منم اسیرت

اسیر چشمان دلپذیرت، فقیر یک لحظه اعتنایت

غریبی ام را ببین نگارم، به غیر تو همدمی ندارم

عنایتی کن که بیقرارم، بیا و مشکن دل گدایت

چرا نشانه نداری آقا؟ بگو کجا خانه داری آقا؟

فدای همسایه های خوبت، فدای عشّاق بی ریایت

دلم گرفته بهانه ی تو... فدای اشک شبانه ی تو

نیایش عاشقانه ی تو فدای حال خوش دعایت

کدام مسجد نماز داری؟ کدام روضه قدم گذاری؟

به هیأت ما نظر نداری؟ بیا بخوانم دمی برایت

صفای احمد، خلوص مولا، قنوت زینب، قیام زهرا

تبر به دوش تبار طه، ز کعبه کی میرسد صدایت؟

تو قاری غربت حسینی، حقیقت عزّت حسینی

به من بده تربت حسینی، فدای شب های کربلایت

***

 

مجتبی روشن روان


تعداد بازديد : 141
جمعه 16 مهر 1395 ساعت: 12:31
نویسنده:
نظرات(0)
شبیهِ زُلفِ شما روز و حالِ ما شده است

امام زمان(عج)-مناجات پنجم و ششم محرم

 

شبیهِ زُلفِ شما روز و حالِ ما شده است

ببین چقدر پریشان خیال ما شده است

خراب بی تو شدیم و نشد که برخیزیم

خراب تر چقدر ماه و سال ما شده است

پرِ پریدنِ ما را دوباره پس بدهید

عجیب شانه ی خالی وَبالِ ما شده است

بیا به خیمه یِ ما با شما نفس بکشیم

بس است اینکه"کجایی"سوال ما شده است

مریض بودم و از چای روضه نوشیدم

که چایِ روضه شرابِ حلالِ ما شده است

فقط برای شفاعت به حال ما کافی است

 کتیبه های سیاهی که شال ما شده است

بخوان به سنگ مزارم حسین زنده شوم

حسین راه خدا تا کمالِ ما شده است

خدا کند در این خانه زندگی بکنیم

نه اینکه نام شما قیل و قال ما شده است

گَهی به سمتِ حسین و گَهی به سمتِ حسن

هوایِ این دو حرم رزقِ بالِ ما شده است

 

حسن لطفی


تعداد بازديد : 45
جمعه 16 مهر 1395 ساعت: 12:26
نویسنده:
نظرات(0)
دستی بده تا که بگیرم دست هایت

امام زمان(عج)-مناجات محرمی

 

دستی بده تا که بگیرم دست هایت

چشمی بده تا که کنم گریه برایت

دست توسّل دارم و چشم تمنّا_

_ می دوزم امشب بر بلندای عطایت

مثل همیشه دست خالی و غریبم

یعنی نگاهی تازه کن سوی گدایت

خاموشی امروز من از بی غمی نیست 

دیشب گریبان پاره کردم... در هوایت

شب های بسیاری غریبانه نمودم

در گوشه ی تنهایی ام آقا صدایت

 ای بی پناهی که پناه عالمینی

جا ده دل آواره را زیر عبایت

این گوشه ی دنیا کسی فکر نجات است

با یک نظر دل را ببر تا بی نهایت

اینجا به صبح روشنت ایمان ندارند

کی می نمایی قصد اِعمال ولایت؟

قربان اشک صفحه ی قرآن چشمت

وقت تلاوت کردن تبّت یدایت

ای وارث خون گلوی سر بریده

کی می چکد خون گلویم زیر پایت؟

شور شهادت دارم و شوق وصالت

یابن الشّموس الطّالعه خونم حلالت

 

مجتبی روشن روان


تعداد بازديد : 66
جمعه 16 مهر 1395 ساعت: 12:24
نویسنده:
نظرات(0)
حالی بده همیشه بخوانم دعا فقط

امام زمان(عج)-مناجات محرمی

 

حالی بده همیشه بخوانم دعا فقط

فهمی به من بده که بخواهم تو را فقط

دردی حواله کن که بفهمم چه میکشی؟

بی فایده ست ناله ی آقا بیا فقط

پایی بده که در به در خیمه ات شویم

فانی شویم در جَلَوات شما فقط

هوشی بده که وقت بلایا و فتنه ها

تکیه کنیم بر غم آل عبا فقط

جانی بده به پای نگاهت فدا کنم

پرپر زدن ز  عشق تو دارد صفا فقط...

عزمی بده به دغدغه ی تو عمل کنیم

کی میشود وصال تو با ادّعا فقط؟!

شوری بده شرر بزند بر شعور من

آهی بده به سوی تو باشد رها فقط

سوزی بده به سینه ی من تا که روز و شب

روضه بخوانم از شَه کرببلا فقط

روزی خبر بده به غلام سیاه خود...

یک شب بیا به خیمه ی ما... بی صدا فقط

**

ما از کسی به جز تو نداریم انتظار

عالم درست میشود... آقا بیا فقط!

 

مجتبی روشن روان


تعداد بازديد : 99
جمعه 16 مهر 1395 ساعت: 12:19
نویسنده:
نظرات(0)
ناله هایت می رسد تا مشقِ زینب می‌کنم

ناله هایت می رسد تا مشقِ زینب می‌کنم
اشکهایت می چکد تا گریه هرشب می‌کنم

دستمالِ گریه ات را رویِ چشمم می کشی؟
تا ببینی چشم خود از خون لبالب می‌کنم

عشق هم از جانبِ لیلاست مجنون شهره شد
دوست می‌میرد برایم من فقط تب می‌کنم

می‌زنی رویِ سرت تا یاد آن سَر می‌کنی
می‌زنم روی لبم تا یاد آن لب می‌کنم

بر کفن هِی می نویسم دوستت دارم حسین
این  لباسِ عشق را غرق مُرَکَب می‌کنم

می‌رسم در روضه ها و چای می‌ریزم فقط
گرچه بی چیزم خودم را اهلِ منصب می‌کنم

مجلسِ روضه گره از زندگی وا می کند
بچه هایم را در این روضه مودب می‌کنم

بر گلو شام غریبان دست دارد می کشد
گفت رگهای گلویت را مرتب می‌کنم


حسن لطفی


تعداد بازديد : 171
پنجشنبه 15 مهر 1395 ساعت: 10:09
نویسنده:
نظرات(0)
ما از ازل اسیر پریشانی توییم

امام زمان(عج)-مناجات

 

ما از ازل اسیر پریشانی توییم

دنبال دیدن رخ نورانی توییم

ما ورشکسته ایم... نگاهی، ترحّمی

محتاج یک عطای سلیمانی توییم

کو خیمه ات که رو به حریمت بیاوریم؟

آواره ی بهشت بیابانی توییم

ای مجری حدود الهی بیا که ما

لب تشنه ی مرامِ مسلمانی توییم

از زیر پرچم تو به جایی نمی رویم

سایه نشین رحمت رحمانی توییم

برق نگاه تو دل ما را گرفته است

دیوانگان دیده ی بارانی توییم

دیگر نفس نمانده بیا تا نمرده ایم

دل خستگان غیبت طولانی توییم

یک شب بیا به هیأت ما منبری برو

ما کشتگان لهجه ی عرفانی توییم

لب وا کن و سخن ز تن بی کفن بگو

گریه کنان روضه ی طوفانی توییم

ما سینه چاک بی کسی شاه بی سریم

سینه زنان نوحه ی قرآنی توییم

ما را به دیده ی سحر خود نگاه کن

ما زائران جدّ خراسانی توییم

 

مجتبی روشن روان


تعداد بازديد : 265
چهارشنبه 14 مهر 1395 ساعت: 10:54
نویسنده:
نظرات(1)
بر سینۀ خود میفشارم زانوی غم را

امام زمان(عج)-مناجات محرمی

 

بر سینۀ خود میفشارم زانوی غم را

وقتی که بی تو باز می بینم محرم را

صاحب عزا با دست های خویش کوبیدی

 بر روی دیوار کدامین خانه پرچم را

ای آسمان چشمه جوشان اشک خون

پربارتر کن بارش این اشک نم نم را

هرشب میان کوچه ها بر سینه خواهی زد

وقتی که می خوانند شور و نوحه و دم را

بر رشته پرچم دخیل گریه می بندم

آقا مگیر از دست ما این حبل محکم را

با اذن زهرا اذن مولا اذن پیغمبر

با اذن تو پوشیده ام این رخت ماتم را

دلشوره دارم اربعینم را همین اول

امضا کن آقاجان برات کربلایم را

 

محمد بیابانی


تعداد بازديد : 141
سه شنبه 13 مهر 1395 ساعت: 9:24
نویسنده:
نظرات(0)
الا ای قبله گاه دل كجایی؟

امام زمان(عج)-مناجات محرمی

 

الا ای قبله گاه دل كجایی؟

محرّم شد... نمی خواهی بیایی؟

بیا یك بار تا دورت بگردم

بیا كه مُردم از داغ جدایی

بیا یك سر به جمع سینه زن ها

كه شاید بشنوم از تو صدایی

فدای ناله های آتشینت

میان روضه های نینوایی

كنار قتلگه یا خیمه گاهی!

نمی دانم كجای كربلایی!

هوای روضه های صبح گاهت

دل دیوانه را كرده هوایی

شود آیا برای روضه خواندن

مرا هم یک دهه دعوت نمایی؟

 

مجتبی روشن روان


تعداد بازديد : 109
سه شنبه 13 مهر 1395 ساعت: 9:20
نویسنده:
نظرات(0)
مرا ببخش اگر که سلام یادم رفت

امام زمان(عج)-مناجات محرمی

 

مرا ببخش اگر که سلام یادم رفت

خراب روی تو بودم کلام یادم رفت

مرا ببخش اگر که ز راه آمدی و...

به پیش پای تو آقا قیام یادم رفت

مرا ببخش اگر بی مقدّمه خواندم

جسورِ عشق شدم احترام یادم رفت

مرا ببخش اگر که زدم به بیراهه

هر آنچه بود به ذهنم تمام یادم رفت

مرا ببخش اگر با وجود پاکی تو

گَهی تباه شدم تا... حرام یادم رفت

مرا ببخش نماندم به پای عهد سحر

دل جنون زده ی صبح و شام یادم رفت

مرا ببخش اگر دل به دیگری دادم

غم حسین علیه السَّلام یادم رفت

 

مجتبی روشن روان


تعداد بازديد : 135
سه شنبه 13 مهر 1395 ساعت: 9:19
نویسنده:
نظرات(0)
شال و پیراهن و بیرق همگی آماده

امام زمان(عج)-مناجات محرمی

 

شال و پیراهن و بیرق همگی آماده

چاییِ روضه کند کار هزاران باده

زنده ماندیم ببینیم که انشاالله

باز ارباب به ما رزقِ محرم داده

باز هم روضه گرفتیم و عقیده داریم

مادرش با کمرِ خم دمِ در اِستاده

باز هم مثل همه روز قیامت کرده

مهدیِ فاطمه با گریه سرِ سجاده

من شنیدم ز جلوی نظرش میگذرد

همه روز آنچه که در کرببلا رخ داده

مثلاً اینکه به سر می زند عمه زینب

مثلاً اینکه به زانوست سرِ شهزاده

لااقل کاش که می شد که نبیند هر روز

که سرِ طفل رباب از روی نی افتاده

دم بگیرید که زهرا کمی آرام شود

با همین ذکرِ  " حسین جانمِ "  خیلی ساده

 

مهدی مقیمی


تعداد بازديد : 125
سه شنبه 13 مهر 1395 ساعت: 9:16
نویسنده:
نظرات(0)
ما هم پیاله ایم به شرط سبوى اشک

امام زمان(عج)-مناجات محرمی

 

ما هم پیاله ایم به شرط سبوى اشک

هم ناله ایم لحظه ی هر گفتگوى اشک

نامى براى صورت عاشق نهاده اند

دولت سراى گریه میان دو کوى اشک

تطهیر دل به خون جگر مى کنم ولى

تطهیر دیده مى کنم از هر وضوى اشک

فریاد الفراق شنیدم به گوش دل

از ناله ی شکسته و بى هاى و هوى اشک

بوى بهار مى وزد از دامن سحر

سجاده ام ببین شده خوشبو ز بوى اشک

خواهى اگر که خوب بخوانى دل مرا

بنشین شبى ز رسم وفا روبروى اشک

تیر گناه عصمت آیینه ام شکست

سنگ گناه گشته چنان سد جوى اشک

یا سیدالبکا سرى هم به ما بزن

روى مرا بگیر تو بر آبروى اشک

 

قاسم نعمتی


تعداد بازديد : 95
سه شنبه 13 مهر 1395 ساعت: 8:48
نویسنده:
نظرات(0)
بی حیایی پیکر دین مرا فرسوده است

امام زمان(عج)-مناجات محرمی

 

بی حیایی پیکر دین مرا فرسوده است

غفلت از صاحب زمان بر درد من افزوده است

از دل زهرایی آقا خجالت می کشم

آن قدر از معصیت کردن دلم آلوده است

چون توسل می کنم مادر مرا هم می خرد

بی توسل کردنم این توبه ها بیهوده است

من دلم گرم همین بازار عشق و عاشقی است

چون پیمبر بارها این جمله را فرموده است:

هر کسی غافل شد از قرآن و راه اهل بیت

راه را گم کرده و بی راهه را پیموده است

**

جان فدای شاه عطشانی که از روز ازل

وسعت رحمت میان روضه هایش بوده است

در عزایش هر کسی اندازه ی بال مگس

اشک ریزد، در قیامت راحت و آسوده است

 

محمد جواد شیرازی


تعداد بازديد : 141
سه شنبه 13 مهر 1395 ساعت: 8:48
نویسنده:
نظرات(0)
با شعله‌ی در سینه نوشتم که بخوانی

امام زمان(عج)-مناجات محرمی

 

با شعله‌ی در سینه نوشتم که بخوانی

تا شعله‌ی پنهانِ دلم را بنشانی

افسوس، نسیم سحری، زود سفر کرد

گفتم که سلام منِ غمگین برسانی

کار دلم از کار گذشته‌‌ست... مبادا

بی‌پرده شود کارم و در پرده بمانی

خورشیدی و من، بوته‌ی در خاک، اسیرم

دردی‌ست: تَمَنّا کنی اما نتوانی

انصاف نباشد که به دنبال تو باشم

بی‌مبدأ و بی‌مقصد و بی‌برگ «نشانی»

یا گم شده یابن‌الحسنم در مِه اندوه

یا حبس شده پشت دعاهای زبانی

ای کاش بیایی و کنارم بنشینی

تا خاک گِلیم دل تنگم بتکانی

آمین که نباشد، کلمات‌اند دعاها!

آمینِ دعاهای همه در رمضانی

هرچند امامی و دلت خانه‌ی وحی است

قربان دلت! خون شده از تیر و کمانی

من تاب تماشای لبِ تشنه ندارم

آری... تو مگر پای دلم را بکشانی

قنداقه‌ی خونین و تنِ کوچکِ نوزاد

بغض پدری بر سر بالین جوانی

گفتند: غروب آمد و آشوب شد عالَم

شاید که سری از سر نِی گفته اذانی

گفتند: «تمام است» و دویدند به سویش

آن لحظه رسیدند که می‌زد ضربانی

قربان دلت! باز برای تو بگویم؟

بوسید لبی شوق شریف شریانی

چشمان تو سرشار تماشای مدام است

با خاطره‌ها روز و شبی می‌گذرانی

شرمنده‌ی تکرار مصیبت شدم اما

ای کاش که بنشینم و «تو»، روضه بخوانی

 

سید محمد سادات اخوی


تعداد بازديد : 55
سه شنبه 13 مهر 1395 ساعت: 8:47
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 18
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف