loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 195 یکشنبه 29 آذر 1394 نظرات (0)

آن کعبه ای که صاحب کعبه دچارش شد
قسمت نشد حاجی شود، حق بی قرارش شد

یک روز بین شیرها الله اکبر گفت
شیر درنده محو او گشت و دچارش شد

 

اسب چموشی را لگام انداخت…نازش کرد…
آن اسب رامش شد، سپس آقا سوارش شد

وقتی سه سال آقای ما در بین زندان بود
یعنی سه سالِ سخت، غربت… یارِ غارش شد

در روزها، در کنج زندان روزه داری کرد
شب ها مناجات و نماز و گریه کارش شد

گرچه دل تاریک و سنگی داشت زندان بان
آقا دعایش کرد تا تقوا نثارش شد

تا معتمد فهمید با زندان حریفش نیست
با جام زهری سویش آمد… سفره دارش شد

مسموم شد آقا، میان حجره اش افتاد
بر خاک چنگی می زد و دلتنگ یارش شد

از تشنگی آبی طلب کرد از غلام اما
مانع ز نوشیدن دو دست رعشه دارش شد

شکر خدا فرزندش آمد این دم آخر
دیدار رویش روزی چشمان تارش شد

این جا امام عسکری در بین این حجره…
…جان کندنش بر روی پایِ یادگارش شد

در کربلا اما همین که جد او افتاد
قاتل به روی سینه، یارِ احتضارش شد

رحمی به کهنه جامه اش حتی نکردند و…
…دست کسی غارتگر آن یادگارش شد

سالار زینب را میان خون رها کردند
گرمای سوزانِ بیابان سایه سارش شد

زینب اسیری رفت و جای یک کفن آخر…
…تکه حصیری بر تن شاه و نگارش شد

محمد جواد شیرازی

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 

خادم الزهرا (س) بازدید : 341 شنبه 28 آذر 1394 نظرات (0)

آنکه بر محضر شما نرسد
مطمئنا که تا خدا نرسد
بهتر است اینکه زیر خاک رود
آن سری که به سامرا نرسد
عطرِ سرداب را نفهمیده
آنکه بر "سُرَّ مَن رَا ...نرسد
چشم برخاکِ آن اگر بکشیم
آسمان هم به گرد ما نرسد
سامرا رفته ها به من گفتند
هیچ جایی به کربلا نرسد
از کفن کردنی دوباره بخوان
تا که روضه به بوریا نرسد

با حسینیم با حسن هستیم
ما گدای دوتا حسن هستیم

نام ما را که از قدیم نوشت
از گدایان این حریم نوشت
تا خدا حال و روز ما را دید
بعدِ نام حسن کریم نوشت
تا که پیش تو درد دل کردیم
نام ما را خدا کلیم نوشت
دل ما را اسیر کرد آنکه
بال جبریل را گلیم نوشت
رفته بودیم مشهد و آقا
باز هم روزی عظیم نوشت
سامرا واجبیم ، امام رضا
نه کبوتر که یا کریم نوشت

با حسینیم با حسن هستیم
ماگدای دوتا حسن هستیم

این طرف صحن صاحب کرم است
آن طرف یک غریب بی حرم است
این طرف هرچه هست زائر هست
آن طرف بی چراغ بی علم است
این طرف احترام می بینی
آن طرف ناسزا که دم به دم است
سامرا شد خراب فهمیدم
چقدر روضه ها شبیه هم است
مادری اند هر دوتا آقا
موسپید است هر که غرق غم است
پیش هر دو به گریه می شنوی
روضه ی پهلویی که محترم است

باحسینیم با حسن هستیم
ما گدای دوتا حسن هستیم

کاش پلکت کمی تکان بخورد
به زمین ورنه آسمان بخورد
پسرت آمده است تا جگرت
زخم کمتر از این و آن بخورد
ظرف آبی به دستهایش تا
پدر آبی نفس زنان بخورد
می خورد ظرف هی به دندانت
چه کند آب نیمه جان بخورد
خوب شد کودکت ندیده لبت
ضربه از چوب خیزران بخورد
روی پیشانی ات فقط چین است
آه اگر سنگ بی امان بخورد
**
عمه مانده است زیر هر ضربه
که مبادا به دختران بخورد
دختران تشنه اند و با خنده
لقمه ی خویش را سنان بخورد

با حسینیم با حسن هستیم
ما گدای دوتا حسن هستیم

حاج حسن لطفی

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 

خادم الزهرا (س) بازدید : 145 شنبه 28 آذر 1394 نظرات (0)

امام حسن عسگری(ع)-شهادت

 

اینست راز روضۀ اشک روان شدن

خورشید بودن و پسِ پرده نهان شدن

دور از وطن شدن،به شب تار،بی خبر

تبعید از مدینه به یک پادگان شدن

محروم از دیار وَ دیدار شیعیان

زندان شدن،غریب شدن، بی امان شدن

هر شب شبیه سید و مولای خود علی

با چاه در نوا شدن و همزبان شدن

با دست و پای بسته چو اجداد طاهرین

از فرط غصه،پیر و بظاهر جوان شدن

هم حرف بد شنیدن و دم بر نیامدن

هم بارها به دشمن خود میزبان شدن

عمری امام بودن و پیرو نداشتن

هر دم به یک جفا و ستم امتحان شدن

امت گهی وَبالِ سرِ گُردۀ امام

گاهی عجیب،مسخره ی مردمان شدن

گاه از مدینه،یکسره تا سامرا اسیر

چون شام و کوفه، همسفر ساربان شدن

گاهی شهید سَمّ و گهی، سُمّ استران

گاهی اسیر نیزه و گاهی سنان شدن

گاهی به جُرمِ  زادۀ زهرا شدن - غریب

گاهی به جرم آل علی، بی نشان شدن

آیا اِمامتان حسنِ عسگری نبود

تا کی هنوز منتظر این و آن شدن

اصلا پِی بقای ولایت بنا شده

چندین امام ، یار امام زمان شدن

ای شیعه هر غمی که رسد،"فَابکِ لِلحسین"

 اینست راز روضۀ اشک روان شدن

 

محمود ژولیده

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 

خادم الزهرا (س) بازدید : 171 شنبه 28 آذر 1394 نظرات (0)

امام حسن عسگری(ع)-شهادت

 

یک سامرا اندوه کنج سینۀ ماست

دانی که عمری غصۀ دیرینۀ ماست

از غربتت  آیین غم آیینۀ ماست

بغض عدویت بغض ما و کینۀ ماست

دارد غبار بی کسی کوی حریمت

گرد عزا بنشسته بر روی حریمت

دشمن به جرم عاشقی کشته شما را

چون جلوه گاه خالقی کشته شما را

چون نور  فجر صادقی کشته شما را

پرپر چو یاس و رازقی کشته شما را

چشم زمین و آسمان بر تو بگریند

جانا تمام عاشقان بر تو بگریند

زهر جفا در قتلتان  باشد بهانه

جان داده اید از غصه هایی بی کرانه

کوی مدینه، کربلا، این دو نشانه

شام بلا و کوفه و جور زمانه

اینها همه بر جانتان گردیده قاتل

گر چه جهان زهر جفا را دیده قاتل

نامت حسن، خلقت حسن، خویت حسن بود

جمع خصال و خلق نیکویت حسن بود

ذکر خوش و زیبا و دلجویت حسن بود

قلبت حسینی، نقش بازویت حسن بود

ذکر تو را گفتن به لب اوج سخن شد

مهدی به نام اطهرت، یابن الحسن شد

یابن الحسن  یعنی که مهدی زادۀ توست

شمشیر مانده در غلاف آمادۀ توست

نام خوشش زیبایی سجادۀ توست

او  میوة قلب تو و دلدادۀ توست

برگو بیاید دیده ها چشم انتظارند

آقا بیا که یاس ها دل بی قرارند

آقا بیا که  فاطمه چشم  انتظار  است

با مادرت قلب همه چشم انتظار  است

هستی به اشک و زمزمه چشم انتظار  است

بشتاب امیر علقمه چشم انتظار  است

زیبا شود گر که به رجعت آخر ای یار

آید امیر علقمه گردد علمدار

 

محمد مبشری

 

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 

خادم الزهرا (س) بازدید : 155 شنبه 28 آذر 1394 نظرات (0)

امام زمان(عج)-شهادت امام عسگری(ع)

 

یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت

خون جای اشک می چکد از چشم اطهرت

داغی نشسته بر جگر داغدار تو

در خون نشسته است دل درد پرورت

قربان آن امام، که در آخرین نفس

سیراب گشته است به دست مطهرت

ای سرو سرفراز جهان، سرو سربلند

از ماتم پدر چه رسیده ست بر سرت

بهر تسلی دل درد آشنای تو

صف بسته اند خیل ملائک برابرت

ما را شریک درد و غم خود حساب کن

ما دل شکسته ایم ز احوال مضطرت

دلتنگ سامرای تو هستیم و چون نسیم

ما را ببر به دیدن گلزار پرپرت

رفتی به پشت پردۀ غیبت ولی شده است

صدها هزار عاشق و عارف کبوترت

چشم انتظار مانده زمین تا کدام روز

روشن شود جهان ز حضور منورت

با کثرت گناه «وفایی» شب فراق

دارد سلام و عرض ارادت به محضرت

 

سید هاشم وفائی

 

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 

خادم الزهرا (س) بازدید : 435 شنبه 28 آذر 1394 نظرات (1)

امام حسن عسکری(ع)-شهادت

 

ماه صفر رفت و دوباره محشری شد

هنگامۀ شور و عزای دیگری شد

اسلام، گریان امام عسکری شد

در خانه، مظلوم دو عالم بستری شد

مسموم شد مولا خبر در شهر پیچید

آقا به خود از شدت این زهر پیچید

آقا عزادارت زمین و آسمانند

با ما تمام قدسیان هم نوحه خوانند

بر چشمهامان اشکهای ما روانند

در زیر بار ماتمت قدها کمانند

امشب دل زهرا و حیدر غم گرفته

مهدی کنار بسترت ماتم گرفته

تو خود غریبی سامرایت هم غریب است

این روزها حال و هوایت هم غریب است

فرزندِ دور از دیده هایت هم غریب است

حس می کنم حتی عزایت هم غریب است

صاحب زمان بر پای تو صورت نهاده است

غربت همیشه عضوی از این خانواده است

هر بار یاد کوچه افتادی فِسُردی

با یاد زهرا مادرت صد بار مردی

راحت شدی دیگر تو با زهری که خوردی

کمتر کسی برده چنان رنجی که بردی

پیداست مولا از غروب دیدگانت

کار خودش را کرده زهر دشمنانت

سخت است فرزندت بگیرد دامنت را

بعدش ببیند لحظۀ جان دادنت را

خاموش بیند چشمهای روشنت را

پیشت بماند تا ببیند رفتنت را

ما هم به همراه ائمه روضه خوانیم

گریان آلامِ دل صاحب زمانیم

ابر غم تو کرده سایه ، سامرا را

در غم فرو برده تمام سینه ها را

ویرانه کرده کوچه های قلب ما را

کرده تداعی روضه های کربلا را

غمهای دیگر را غم تو برده از یاد

آقا بمیرم ظرف آب از دستت افتاد

تا ظرف آب از دستهایت بر زمین خورد

یاد آمدت ساقی عمود آهنین خورد

تا تیر بر مشک یل ام البنین خورد

افتاد مشک و ضربه ها از آن و این خورد

بر ساقی و بر اشکهایش گریه کردید

با حضرت مهدی برایش گریه کردید

اصلا همه بر دستهایش گریه کردند

بر دستِ از پیکر جدایش گریه کردند

پیغمبر و زهرا برایش گریه کردند

بر ماجرای کربلایش گریه کردند

این روضه هم مثل تمام روضه ها شد

از هر جهت رفتیم آخر کربلا شد

 

مهدی مقیمی

خادم الزهرا (س) بازدید : 169 شنبه 28 آذر 1394 نظرات (0)

امام حسن عسکری(ع)-شهادت

 

مهدى بیا كه رفتنیَم، راهِ چاره نیست

 جُز تو، به آسمان ولایت ستاره نیست

آبى به كامِ خُشكِ منِ تشنه لب رسان

 در كارِ خِیر، حاجتِ هیچ اِستخاره نیست

 بِنشین كنارِ بسترم اى میوه ى دِلَم

 فُرصت به قَدرِ دیدنِ رویت دوباره نیست

 آه از دَمى كه حضرتِ حیدر به خانه دید

 در گوشِ مادرم اثر از گوشواره نیست

 مهدى  بِدان كه بِینِ مُصیباتِ كربلا

 جانسوزتر زِ حَلقِ پاره ى آن شیرخواره نیست

 جَدّ غَریبِ من، بَدَنَش پاره پاره شُد

 امّا بِه گِردِ من خَبَرى از سَواره نیست

 

سعید خرازی

 

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 

خادم الزهرا (س) بازدید : 279 شنبه 28 آذر 1394 نظرات (0)

امام حسن عسکری(ع)-شهادت

 

این داستان زهر و جگر مستمر شده

چشم پسر برای پدر باز ، تر شده

تغییر کرده رنگ رخت یابن فاطمه

کز سوز سینه ات پسرت با خبر شده

آثار زهر، صورتتان را کبود کرد

معلوم شد که هر چه شده با جگر شده

این تب که سوخت جسم تو تاثیر زهر بود ؟

یا شعلۀ در است ز تو شعله ور شده

این تازگی نداشت که با یاد مادری

در کوچه ، قاتل پسری میخ در شده

آه ای امام  یازدهم ارث فاطمه است

این گونه گر که عمر شما مختصر شده

آقا دل شما نکند سمت کربلاست؟

که لحظه لحظه داغ دلت بیشتر شده

خنجر نمی برید گلوی حسین را

اما به روی گردن او کارگر شده

خواهر که ان یکاد برای تو خوانده بود !

دیگر چرا جمال منیرت نظر شده؟

ای بی ادب بلند شو از روی سینه اش

سنگینی ات مصیبت این محتضر شده

اوج مصیبت تو همین است خواهرت

با کاروان شمر و سنان همسفر شده

 

مهدی مقیمی

 

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 

خادم الزهرا (س) بازدید : 185 شنبه 28 آذر 1394 نظرات (0)

اشعار شهادت حضرت امام حسن عسکری(ع) –  محمد بیابانی

 

تنها نه اینکه بر تن تو جامه ی عزاست

حتی سیاه پوش غمت سرّ من رئاست

 

"غم"، واژه ای که بیشتر از هر کس دگر

با چشم های دائم الاشک تو آشناست

 

تنها، غریب، گوشه ی سرداب خانه ات

بر گونه هایت اشک عزای پدر رهاست

 

این روزها اگر که ندارید زائری

ما را به سامرا ببر، اینجا پر از گداست

 

انگار ماتم تو تمامی ندارد و

هر روز، سینه ی تو به یک داغ مبتلاست

 

تو سوگوار خانه ی آتش گرفته ای

اما شکستن تو در این داغ، بی صداست

 

مثل همیشه آخر شعرم رسید و باز

دستم به دامن تو و امضای کربلاست

 

محمد بیابانی

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 

خادم الزهرا (س) بازدید : 251 شنبه 28 آذر 1394 نظرات (0)

اشعار شهادت حضرت امام حسن عسکری(ع) –  امیر عظیمی

 

ای آفتاب، سایه نشین جمال تو

ای عمر خضر، بسته به آب زلال تو

ای نیستی خلق دو عالم، زوال تو

ای هست و بودِ خلقت و هستی، وبال تو

 

ماییم در حریم تو، داریم چشم لطف

از دامن کریم تو داریم چشم لطف

 

اینجا مقربان، صُلحا صف کشیده اند

پیغمبران حق، شهدا، صف کشیده اند

آقا ببین چقدر گدا صف کشیده اند

در «سُرّ مَن رأیِ» شما صف کشیده اند

 

تا که شوند جزو گدایان حضرتت

روزی خورند از نمک و نان حضرتت

 

ای سامرات، گلشن زیبای اهل بیت

گلدسته ات، بهشت دِلارای اهل بیت

دور ضریح، در حرمت، جای اهل بیت

از نسل توست «مهدیُ مِنّایِ» اهل بیت

 

امشب که ما به روضه ی تو مشتری شدیم

مشغول ذکر یاحسن العسگری شدیم

 

کعبه در این دیار به دورت طواف کرد

پای همین مزار به دورت طواف کرد

روزی هزار بار به دورت طواف کرد

با قلب داغدار به دورت طواف کرد

 

ای قبله گاه یار، به دور خودت بچرخ

حج را بجا بیار، به دور خودت بچرخ

 

ای آنکه چشم دهر برایت گریسته

در آسمان دو نهر برایت گریسته

جبرییل بحر بحر برایت گریسته

مسموم زهر، زهر برایت گریسته

 

آقای من، نلرز، به دور خودت نپیچ

بر خویشتن نلرز، به دور خودت نپیچ

 

آقا تو هم ز سمِ جفا تشنه لب شدی

آزرده زهر قلب تو را، تشنه لب شدی

رفته دلت به کرببلا، تشنه لب شدی

 

در ظلّ آفتاب لبش تشنه مانده بود

بین دو نهر آب، لبش تشنه مانده بود

 

آقا بنوش آب گوارا، بگو حسین

بگذار سر به دامن مولا، بگو حسین

آسوده سیر کن به ثریّا، بگو حسین

مهدی کنار توست، همین جا، بگو حسین

 

او آمده است رخت عزا را به تن کند

آماده است تا به تن تو کفن کند

 

کرببلا، حسین، دریغا کفن نداشت

اصلاً کفن که جای خودش، پیرهن نداشت

جز زخم و زخم و نیزه شکسته، به تن نداشت

"هذا قلیل"، پس به گمانم بدن نداشت

 

جسمی که پایمال سم اسب ها شود

باید که سهم خاک شود، بوریا شود

 

امیر عظیمی

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 

خادم الزهرا (س) بازدید : 307 شنبه 28 آذر 1394 نظرات (0)

اشعار شهادت حضرت امام حسن عسکری(ع) – مهدی مقیمی

 

این داستان زهر و جگر مستمر شده

چشم پسر برای پدر باز ، تر شده

 

تغییر کرده رنگ رخت یابن فاطمه

کز سوز سینه ات پسرت با خبر شده

 

آثار زهر، صورتتان را کبود کرد

معلوم شد که هر چه شده با جگر شده

 

این تب که سوخت جسم تو تاثیر زهر بود ؟

یا شعلۀ در است ز تو شعله ور شده

 

این تازگی نداشت که با یاد مادری

در کوچه ، قاتل پسری میخ در شده

 

آه ای امام  یازدهم ارث فاطمه است

این گونه گر که عمر شما مختصر شده

 

آقا دل شما نکند سمت کربلاست؟

که لحظه لحظه داغ دلت بیشتر شده

 

خنجر نمی برید گلوی حسین را

اما به روی گردن او کارگر شده

 

خواهر که ان یکاد برای تو خوانده بود

دیگر چرا جمال منیرت نظر شده؟

 

ای بی ادب بلند شو از روی سینه اش

سنگینی ات مصیبت این محتضر شده

 

اوج مصیبت تو همین است خواهرت

با کاروان شمر و سنان همسفر شده

 

مهدی مقیمی

خادم الزهرا (س) بازدید : 139 شنبه 28 آذر 1394 نظرات (0)

آسمانی ها مسلمان توأند
یک به یک آنها غلامان توأند

عرشیان که جای خود،آقای من
فرشیان مبهوت و حیران توأند

 

ای بلند آسمان با پست ها
دست سائل ها به دامان توأند

یا ابا المهدی قسم بر موی تو
صد چو حاتم از مریدان توأند

قصه ی نان را نخوردیم هیچ وقت
چونکه رزق ما به دستان توأند

ایل و اجدادم،امام عسگری
نوکرت هستند و خواهان توأند

هم ملک،هم حور،هم جن و بشر
در دو عالم تحت فرمان توأند

نوح و ابراهیم و موسای کلیم
مفتخر هستند دربان توأند

با نگاهی کار عیسی میکنی
صد چو او طفل دبستان توأند

حضرت جبریل و میکائیل هم
از ازل یار و نگهبان توأند

کل مخلوقات در کون و مکان
ریزه خوار سفره ی خان توأند

انبیا و اولیا این روزها
گوشه ای از صحن گریان توأند

جسم من اینجاست اما روح من
در رواق و صحن و ایوان توأند

ابراهیم لآلی

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 

خادم الزهرا (س) بازدید : 159 شنبه 28 آذر 1394 نظرات (0)

السلام و علیک یا مولا
نظری سوی ما نما مولا
خسته ام من دعا بفرمائید
قلب سنگم طلا بفرمائید


آسمان ها به زیر پاهایت
سند خلق ما به امضایت
مثل اجدادتان رحیمی تو
مهربان هستی و کریمی تو
تو چراغ هدایتی آقا
جان زهرا عنایتی آقا
با گدایت همیشه مأنوسی
بهر گمگشتگان چو فانوسی
سامرایت برای ما عرش است
بال صدها ملک در آن فرش است
هرچه داریم از شما داریم
شکر زهرا که ما تو را داریم
ذوالفقاری و در نیامی تو
پدر آخرین امامی تو
ای امام غریب و تنهایم
ای امام نجیب و تنهایم
پر و بالت شکسته شد اما
جگرت پاره شد ولی آقا
به غرورت کسی جسارت کرد؟؟؟
یا به جسمت کسی اهانت کرد؟؟؟
همسرت را کسی اسارت برد؟؟؟
زیورش را کسی به غارت برد؟؟؟
جسمتان پشت رو نشد اصلا
بر تنت نی فرو نشد اصلا
من بمیرم برای مظلومی
جان عالم فدای مظلومی
که تنش را جدا جدا کردن
بدنش را به زیر پا کردن
پیش چشمان خواهرش ای وای
جلوی چشم مادرش ای وای
نیزه ای در دهان او جا شد
سر عمامه اش چه غوغا شد

ابراهیم لآلی

 

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 

خادم الزهرا (س) بازدید : 169 شنبه 28 آذر 1394 نظرات (0)

امشب دو دیده ام ز غمت پرستاره است
آن را که نیست چاره بجز این چه چاره است

در سامرا اگر چه نشد زائرت شوم
دل را به یاد مقتلت از جان کناره است

با تو چه کرد معتمد دون، که این چنین
از سوز داغ زهر به جانت شراره است

مهدی ز ره رسید وسرت را به برگرفت
افلاکیان و اهل سما را نظاره است

در بند دشمن ارچه سرت روی خاک بود
حالا به روی دامن یک ماهپاره است

گفتی تو إسْقِنیٖ و شدی از عطش رها
این روضه را به کربُبَلا یک اشاره است

هر چه ز لشگری طلبید آب، جدّتان
پاسخ نداد کس به حسین شهیدتان

وحید دکامین

همین که امام حسن عسکری ع در لحظات آخر نگاهش به کودکش افتاد، بگریست و فرمود: “یٰا سیّد اهلبَیته إسْقِنی فَانّی ذاهبٌ اِلیٰ رَبّی”
ای آقای اهلبیت من، خودت مرا آب بده، همانا من بسوی پروردگارم در حال رفتنم؛

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 

خادم الزهرا (س) بازدید : 223 شنبه 28 آذر 1394 نظرات (0)

بیا بالین بابا ای مرا غمخوار مهدی جان
که باشد ای گلم این آخرین دیدار مهدی جان

اگر چه اشتیاق دیدن زهرا به سر دارم
مرا هجر وفراق تو دهد آزار مهدی جان

 

ندارم طاقی بینم تورا سرگشته و حیران
که بی سامانی ات شد بر سرم آوار مهدی جان

بگو با شیعه از حسن جوار و سجده وتقوی
که خوشحالم کند اینها مرا بسیار مهدی جان

بگو با صدق و باردّ امانت، با ورع در دین
به ماگردید چون زینت، نه که سربار مهدی جان

کشیدم محنت و رنج و غم واندوه از ظلم و
جفای معتمد این جانی خونخوار مهدی جان

چنان زهر جفا کرده اثر بر پیکرم حتّی
قدح لرزان و رفع تشنگی دشوار مهدی جان

تمام خاطرم پرگشته از مظلومی مادر
شده خواب وخیالم داغی مسمار مهدی جان

بزن سیلی به روی قاتل محسن که از کینه
شده کشته میان آن در و دیوار مهدی جان

خدارا شکر در کنج اسارت می دهم جان و
نمی گردد عیالم راهی بازار مهدی جان

الا “حیران “تو هم مانند ساعی از دل وجان گو
” عیان بر ماشود کی وعده ی دیدار مهدی جان”

حسین رضایی(حیران)

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 

خادم الزهرا (س) بازدید : 273 شنبه 28 آذر 1394 نظرات (0)

شد فصل دستبوسی سلطان سامرا
بر تخت دل سوار شده روح کبریا

تاثیر کرد سوز دعاهای پشت در
تا شد نوای فاطمه”ای منتقم بیا”

 

درهم شکست رسم قدیمی کاخ ها
رونق گرفت رابطه شاه با گدا

اوج خزان جوانه زده شاخه امید
حق هدیه کرده بر همه دنیا بهار را

صد شکر که شده ولی امر ما ولی
صد حیف که نهان شود از چشم ماسوا

در سن پنج سالگی اش مثل حیدر است
زنده شده غدیر دوباره به یادها

لاسیف،چون کمان دو ابروش،جایز است
با اینکه کودک است بگوییم لافتی…

افتاده لرزه بر تن ابلیس،مشکل است
سجده نکردنِ رخ زیبای یار ما

تا روشنی صبح زمانی نمانده است
یلدا شکست میخورد و میرسد ندا

ای اهل عالم آمده منجی و منتقم
با ذکر “یاحسین” شود محشری به پا

این بار کار دوزخیان میشود تمام
باشد قرار و وعده ما محضر امام

علی اکبر نازک کار

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 

خادم الزهرا (س) بازدید : 183 پنجشنبه 26 آذر 1394 نظرات (0)

زائر خسته و دل‌آزرده
تا که از دور سامرا را دید
همه‌ی غصه‌ها و غم‌هایش
رفت و خورشید آشنا را دید

السلام علیک ای دو غریب...
السلام علیکما مسموم...
پس شکوه حریم سامره کو!؟
السلام علیکما مظلوم…

پدر خوب حضرت مهدی
در جوانی شبیه مادر خود
تک و تنها میان لشگرها
غصه‌دارِ نبودِ گوهر خود…

جگرش مثل شعله می‌سوزد
مرهمی بر غروبِ آقا نیست
غربت از نام حضرتش پیداست
راز تنهائیِ حسن‌ها چیست؟

پسرش جای جعفر کذاب
آمد از ره به سوی بالینش
السلامُ علی ابتاه…
به فدای نماز و تلقینش…

پسر دیگری به یاد آمد
نعش بابای حضرت سجاد
و نمازی که ماند و خوانده نشد
زیر سم ستور و ای فریاد…

حسین کریمی

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 

خادم الزهرا (س) بازدید : 197 چهارشنبه 19 فروردین 1394 نظرات (0)

در پادگان غربتش ماندم، از غصه آزادی نمی خواهم

وقتی حریمش رنگ غم دارد، من رنگ آبادی نمی خواهم

 

گرچه کبوتر در قفس دائم، فکر و خیالش روز آزادی است

من جلد صحن سامرا هستم از بند، آزادی نمی خواهم

 

هر عاشقی از چای این جا خورد، زیر لبش این جمله را می گفت:

ته مانده ی چای شما عشق است، حلوای بغدادی نمی خواهم

 

عشاق دورش گرچه‌ کم اما، در رتبه هریک لشکری هستند

شاگرد عشاق حرم هستم، شیرین و فرهادی نمی خواهم

 

وقتی اذان دیگران صوتش آمد میان صحن ها گفتم:

یارب همین حس شنیدن را هرچند تو دادی... نمی خواهم

 

زیباترین نام جهان هادی، ذکرم شده در هر زمان هادی

جز نام زیبای امام خود، اذکار و اورادی نمی خواهم

 

اصلا بهشت ارزانی زاهد، انعام جنت قسمت عابد

فردای محشر من سکونتگاه، جز جنت الهادی نمی خواهم

 

هستم اگر کوچک تر از این عشق، بیمارم و در به در از این عشق

من راضیم از عاشقش بودن، باور کن امدادی نمی خواهم

 

خونم بریزد در حرم ای کاش، در صحن های محترم ای کاش

شمشیر غیر از حضرتش هرگز ،جز دوست صیادی نمی خواهم

 شاعر:محمد جواد شیرازی

خادم الزهرا (س) بازدید : 31 چهارشنبه 10 دی 1393 نظرات (1)

 

به مناسبت شهادت امام حسن عسگری (ع)

 

وقتی طریق و منطق اسلام باشد او

باید همیشه در پی اکرام باشد او

تفسیر آیه آیه ی وحی است حرکتش

باید شبیه ساحل آرام باشد او

وقتی دلیل خلقت هر آنچه هست ، هست

شاید درون خلقت بادام باشد او !؟

از صاحبان منصب و ثقل ولایت است

مفهوم و قصد خطبه ی همّام باشد او

 

ای شاه زهر خورده ی دوران قهقرا
کی میشویم حاجی صحنین سامرا

ما هم کبوتریم ولی بالمان کم است
خاکی شدیم و غمزده اجلالمان کم است
مشهد ، مدینه ، کرببلا ، سامرا چه شد؟
گویا دوباره روزی امسالمان کم است
یک بار هم ز اشک تو گریه نساختیم
ما غرق معصیت شده و حالمان کم است
بر چشم ما قدم بگذار ای جوان پیر
در مجلس عزای تو تمثالمان کم است

اینقدر غصه ی در و دیوار را نخور
اینقدر غصه ی سر مسمار را نخور

این زهر معتمد جگرت را که آب کرد
جسم تو را اسیر خم و پیچ و تاب کرد
سوز از درون همیشه بد و بدتر است پس
بی شعله سم تمام تنت را کباب کرد
این ماجرای آب به والله "مسری" است
مهدی تو را عطش زده ، تشنه خطاب کرد
ای روضه خوان بس است بیا و تمام کن
آقا دوباره یاد ز داغ رباب کرد

پستوی خانه پر شده از ذکر یا رباب
اصغر بیا کنار همین نیزه ها بخواب

شکر خدا به روی تنت نیست جای سُم
در قصه ی شهادت تو نیست پای سُم
آقا به گوش گریه کنان تو می رسد
یک در میان هوار تو و گریه های سُم
تو زیر سمّ مرکب دشمن نرفته ای
درهم نشد صدای تنت با صدای سُم
شکر خدا مقابل چشم گلت نشد
این استخوان زیر گلوت آشنای سُم

 

اما ببین که جد غریبت چه ها کشید

چارم امام زیر تنش بوریا کشید

جعفر ابوالفتحی

خادم الزهرا (س) بازدید : 195 چهارشنبه 10 دی 1393 نظرات (0)

امام حسن عسگری(ع)-مناجات

 

روزگار تو بغیر از درد غربت نیست که

روزگار من بغیر از آه حسرت نیست که

از تو گفتن کار اشک چشم باشد بهتر است

گریه وقتی هست دیگرجای صحبت نیست که

راه را بستند دیگر زائرت کمتر شده

شان تو آقای من این صحن خلوت نیست که

کاش اسمم بود جزو کارگرهای حرم

کاش میمردم برای تو لیاقت نیست که

دیر هم اینجا بیایم زود راهم میدهی

برسر خوان کریمان حرف نوبت نیست که

هم نجف هم کاظمین و کربلا رفتم ولی

تا نرفتم سامرا اینها زیارت نیست که

سامرا حتی اگر ویرانه باشد جنت است

زرق و برق ظاهری معیار جنت نیست که

گنبد و گلدسته هایت کو؟به حالم رحم کن

آه در قلب شکسته صبر و طاقت نیست که

با دلم هرجای صحن تو بخواهم میروم

در مسیر عاشقی بُعد مسافت نیست که

 

 

سید پوریا هاشمی

 

تعداد صفحات : 8

درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 50
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 552
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 7,054
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 74
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 10,455
  • بازدید ماه : 17,782
  • بازدید سال : 392,582
  • بازدید کلی : 22,639,543