حضرت عبدالعظیم حسنی ع - 3

حضرت عبدالعظیم حسنی ع - 3

حضرت عبدالعظیم حسنی ع - 3

حضرت عبدالعظیم حسنی ع - 3

حضرت عبدالعظیم حسنی ع - 3
حضرت عبدالعظیم حسنی ع - 3
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
حضرت عبدالعظیم حسنی-مدح وقتی که یا کریم دل خود رها کنم در آستان عشق تو خود را فنا کنم هر گاه می

حضرت عبدالعظیم حسنی-مدح

 

وقتی که یا کریم دل خود رها کنم

در آستان عشق تو خود را فنا کنم

هر گاه می خورم به زمین بعد هر گناه

با لطف دست های تو این دل به پا کنم

وقتی دلم ز شهر هوس سنگ می شود

می آیم و طواف مزار شما کنم

«مَن زارَ» قبر تو «کَمَن زارَ» قبر عشق

پس واجب است مجلس روضه به پا کنم

پیچیده شد درون کفن جسم پاک تو

لازم نشد حصیر برایت سوا کنم

تشییع شد پیکر تو با صد احترام

شکر خدا نشد که به نِی دیده وا کنم

 

میثم رحمانی


تعداد بازديد : 271
شنبه 28 بهمن 1391 ساعت: 0:12
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت عبدالعظیم حسنی-مدح خاک ری نالید در پیش خدا کای حکیم السّر، ولی الاولیا صاحب هستی امیر کائنا

حضرت عبدالعظیم حسنی-مدح

 

خاک ری نالید در پیش خدا

کای حکیم السّر، ولی الاولیا

صاحب هستی امیر کائنات

سرّ وحدانیّت ذات و صفات

آفریدی نور و نار و آب و خاک

در دو عالم "لیس معبود سواک"

ای مسبّب از تو پیدا هر سبب

تو توانایی، تو خلّاقی، تو رب

انبیا را امر تو انگیخته

مهرشان با مهر تو آمیخته

برگزیدی از میان آن همه

یک محمّد یک علی یک فاطمه

نسل شان شایسته و والا مقام

صاحب رایند و مولا و امام

از تبار آن نبی و آن ولی

خلق کردی یک حسین بن علی

پرده ای از عشق خود بالا زدی

مهر او را نقش بر دل ها زدی

حرمت دلدادگی نام حسین

هفت دریا تشنهٔ جام حسین  

من چو او خاکم ولی در این جناس

کربلا را کی کنم با خود قیاس؟

کربلا نور است و من ظلمانی ام

او همه آیینه من حیرانی ام

آن زمین خاک شهیدان خداست

من ری ام آن جا دیار راز هاست

خجلتی اندوه حرمانم شود

قاتلش می خواست سلطانم شود

من شدم انگیزه تا دستی پلید

تیغ بر آیین قرآن کشید

او به سودای حرام ملک ری

راه دنیا تا جهنم کرد طی

نحس بود این آرزو بر ابن سعد

مبتلای کفر قبل و ظلم بعد

شد چنین اسرار غیبی ملهمش

نکته ای گفت و زدود از دل غمش:

دل به غم مسپار ای خاک وسیع

نزد ما داری مقامی بس رفیع

ای زمین از ابر، بارانت رسد

چون صدف درّی به دامانت رسد

از بهشت معرفت این جا دری ست

از ولایت جلوه گاه دیگری ست

ای تو آرام دل لبریز بیم

مشهد نور خدا عبدالعظیم

خاک ری، چون عشق، ایمن می شوی

از گل توحید گلشن می شوی

هر نگاهت عالم آرا می شود

هر دلی این جا مصفّا می شود

از فرشته آید اینجا زمزمه

رحمت حق بر محّب فاطمه

از تبار مجتبی نسل کرام

بهره مند از صحبت چندین امام

در ولایت نقش بند معرفت

رفعت روح بلند معرفت

اهل بیت و محورش را می شناخت

او امام و رهبرش را می شناخت

نزد مولا در فروع و در اصول

دین خود را عرضه کرد و شد قبول

هجرت او را نشان بندگی است

آری آری در شهادت زندگی است

*****

شعر من ای آسمانی حال من

ای سکوت و شور و قیل و قال من

خسته منشین در حریم وصل یار

نشئه ای از جام مشتاقی بیار

گر سفر نزدیک آید یا که دور

می وزد عطر دل انگیز حضور

می رباید دل صفای این حریم

قدسیان را ذکر یارب العظیم

زائران این جا حسینی مذهب اند

کربلا در کربلا تاب و تب اند

یک توسّل عشق در این بارگاه

می برد دل را به سوی قتلگاه

اشک این جا گوهر و آیینه است

قیمتی گر هست این گنجینه هست

لطف خوبانِ کرامت دیدنی ست

این رواق با صفا بوسیدنی ست

اهل ری در خیمه حق ایمن اند

مومنان با دشمن دین دشمن اند

تا خراسان و قم و ری جان ماست

هفت وادی معرفت ایمان ماست

 


تعداد بازديد : 167
شنبه 28 بهمن 1391 ساعت: 0:11
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت عبدالعظیم حسنی-مدح ای بلندای عشق قامت تو ای سلام خدا به ساحت تو خاک بوس سیادت تو زمین جا

حضرت عبدالعظیم حسنی-مدح

 

ای بلندای عشق قامت تو

ای سلام خدا به ساحت تو

خاک بوس سیادت تو زمین

جایگاهت ولی به عرش برین

آسمانی ترین مسافر  خاک

قدر و شان تو کی شود ادراک

ای ذراری حضرت زهرا

بندهٔ با ارادت زهرا

افتخارت همین بس ای والا

باشی از نسل سیدالنُّجبا

بس که بودی تو فاطمه سیرت

مصطفایی منش علی صولت

در سماوات چون ستاره شدی

تو اباالقاسمی دوباره شدی

نور توحید در نگاهت بود

تربت عشق سجده گاهت بود

ذکر تحلیل با تکان لبت

چشمهٔ نور در نماز شبت

ای هدایت گر هدایت ها

راوی صادق روایت ها

بس که در عشق مستدامی تو

دست بوس چهار امامی تو

تا لبت عرضه ای ز دین کرده

معرفت پیش تو کم آورده

اعتقادت ز بس که بنیادیست

صله اش لطف حضرت هادیست  

بهر تحصین تان بگفت آقا

انت انت ولیّنا حقا

تو غرور اصالتی منی

حسن محضی حسین در حسنی

آبرودار خاک مایی تو

صاحب ملک خون بهایی تو

تو صفا بخش دین و آیینی

عزت سرزمین باکینی

ملک ری از تو آبرو دارد

پای تو هستِ خویش بگذارد

چه بگویم ز قدر والایت

چه بگویم ز شان عظمایت

وصفت این بس ز بس عظیمی تو

حضرت سیدالکریمی تو

شاه زاده! گدای خود دریاب

رهگذر! خاک پای خود دریاب

پیرمرد عصا به دست حجاز!

یک نظر سوی خاکیان انداز

قبله خاک ما شده حرمت

چشم امید ماست بر کرمت

هر دمی از زمانه دل گیرم

راه صحن تو پیش می گیرم

ای قرار دل هوائی من

مرهم زخم کربلایی من

ای به دل دادگان تو نور عین

ای نگار همیشه شکل حسین

کوی تو رنگی از خدا دارد

خاک تو بوی کربلا دارد

ای فرستاده رسول الله

جانب خون بهای ثارالله

تویی آن یار بی قرین دلم

هر شب جمعه همنشین دلم

با علی عهد عشق بستی تو

سفره دار کمیل هستی

بشنو این درد دل ز نوکر خود

نوکر بی قرار و مضطر خود

چه بگویم که قوم نامردان

ملک ما را فروختند چه گران

قلب ام الائمه آزردند

تا ابد آبروی ما بردند

وای بر ما بر سرشک دو عین

قیمت خاک ماست خون حسین

آری این است با تو درد دلم

تا قیامت ز مادرت خجلم

تحفه ای می دهی که هدیه کنم

کمکم کی کنی که گریه کنم

حق بده گر ز غصه دل خونم

قدر یک عمر گریه مدیونم

گر که نقشم بر آب شد تو ببخش

گر که شادی خراب شد تو ببخش

حرمت گر چه کربلا باشد

کربلا کرب و البلا باشد

کی در این جا سری بریده شده

معجری از سری کشیده شده

کی در این جا عطش جگر سوزاند

جگر یک پدر پسر سوزاند

باورم نیست شور و زمزمه را

کربلای بدون علقمه را

کربلا دیدنیست با یاسش

با دو گلدسته های عباسش

حاجتی دارم از تو شاه کریم

حضرت عشق واجب التعظیم

خواهش سائلت ادا فرما

خاک من خاک کربلا فرما

 


تعداد بازديد : 157
شنبه 28 بهمن 1391 ساعت: 0:11
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت عبدالعظیم حسنی-مدح آفتاب فاطمه! چشم و چراغ اهل بیت منشأ فضل و کرامت! صاحب لطف عمیم هم ش

حضرت عبدالعظیم حسنی-مدح

 

آفتاب فاطمه! چشم و چراغ اهل بیت

 منشأ فضل و کرامت! صاحب لطف عمیم

 هم شریف ابن شریف ابن شریف ابن شریف

 هم کریم ابن کریم ابن کریم ابن کریم

 قبله ی دل! کعبه ی اهل ولایی! نی عجب

 گر زند بیت الحرامت بوسه بر خاک حریم

 در پی احیای دل کار مسیحا می کند

 بامدادی گر وزد از تربت پاکت نسیم

 زائر قبر تو یعنی زائر قبر حسین

 خادم کوی تو یعنی خادم حجر و حطیم

 شهر ری تا متّکی بر آستان قدس توست

 تا قیامت نیستش از فتنه ی بیگانه بیم

 نی عجب! گر سائل درگاهت از احسان کند

 دامن طفل یتیمی را پر از درّ یتیم

 چارمین نجل کریم اهل بیتی! می توان

 هشت جنّت را ببخشایی به شیطان رجیم

 لاله ی سرخ آورد از شعله ی سبزش برون

 باد اگر خاک حریمت را برد سوی جحیم

 طلعت نورانیت مرآت الله الصّمد

 طاق ابروی تو بسم الله رحمان الرّحیم

 مظهر توحیدی و در بیت دل داری مقام

 آفتاب عرشی و در شهر ری گشتی مقیم

 شاه راه زائرت انّا هدیناه السّبیل

 چل چراغ تربتت شمع صراط المستقیم

 کشور ایران سپهری کش تو عیسای مسیح

 شهر ری چون طور سینا و تو موسای کلیم

 بر مشام جان دهد در هر نفس عطر حسین

 هر کجا آرد نسیم از تربت پاکت شمیم

 این که من امروز می گردم به دور تربتت

 مرغ جانم زائر کوی تو بوده از قدیم

 دست من گر کوته است از مرقد پاک حسین

 یافتم از تربتت این جا همان فوز عظیم

 هر که در این سرزمین بر خاک تو صورت نهد

در ثواب زائران کربلا گردد سهیم

 


تعداد بازديد : 213
شنبه 28 بهمن 1391 ساعت: 0:10
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت عبدالعظیم حسنی-مدح ای دامن مدینه ری، کربلای تو ای اهل فیض تشنه ی جام ولای تو ریحانه امام

حضرت عبدالعظیم حسنی-مدح

 

ای دامن مدینه ری، کربلای تو

ای اهل فیض تشنه ی جام ولای تو

ریحانه امام حسن، سیدالکریم

ای اوفتاده جود و کرامت به پای تو

مدح تو را امام زمان تو گفته است

من کیستم که مدح بگویم برای تو

نجل کریم آل محمّد تویی تویی

تنها نه اهل ری همه عالم گدای تو

ماه حسن، که نور گرفتند اهلبیت

از آفتاب روی محمّد نمای تو

جسم مطّهر تو و آغوش خاک ری

بردار سر که در دل ما هست جای تو

آیات وحی در نفس روح پرورت

علم حدیث درسخن دلربای تو

بر اهل ری نه، بر همه عالم وجود

واجب بود زیارت صحن و سرای تو

بر زائری درود که گردد به دور تو

بر شاعری سلام که گوید ثنای تو

بر اهل ری سلام که همسایه تواند

بر شهر ری درود که شد نینوای تو

در موج فتنه های اجانب خدا گواست

ایران نیازمند بود بر دعای تو

نبود عجب که هر شب و روز اولیای حق

آرند سجده بر حرم با صفای تو

 

بیمار نا امید ز درمان، به صد امید

رو آورد به جانب دارالشّفای تو

بوی بقیع می وزد از خاک تربتت

ای نجل مجتبی که دو عالم فدای تو

پرواز می کند دل اهل ولا مدام

چون مرغ جان به جانب دارالولای تو

همچون کبوتران حریمت فرشتگان

گردند دور گنبد و گلدسته های تو

با مکتب ائمه اطهار آشناست

هر کس به هر طریق شود آشنای تو

تو سیدالکریمی و ما سائل درت

بسته به هم حوائج ما و عطای تو

دردا که از جنایت عباّسیان دون

هر صبح و شام خون جگر شد غذای تو

ترک مدینه گفتی و وارد به ری شدی

ری هم گریست بر تو و انزوای تو

گرد عزا نشست به رخسار اهل ری

در خاک تیره رفت چو قدّ رسای تو

شوّال شد محرّم و ری گشت کربلا

در روز رحلت تو و بزم عزای تو

پرواز کرد روح شریفت ز تن ولی

دیگر نشد بریده گلو از قفای تو

تشییع گشت پیکر پاکت به احترام

خورشید نی نگشت رخ دلربای تو

پیچیده شد درون کفن جسم اطهرت

دیگر نشد حصیر کفن از برای تو

بر خاک سر نهادی و دیگر کسی نزد

چوب جفا به لعل لب جانفزای تو

تا چشم ابر، باران ریزد به پای گل

«میثم» هماره اشک فشاند به پای تو

 


تعداد بازديد : 385
شنبه 28 بهمن 1391 ساعت: 0:09
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت عبدالعظیم حسنی- مدح پر کرده ای وجود مرا از قدیم تو ما رعیتیم و شاه عبدالعظیم تو آقا! تمام

 حضرت عبدالعظیم حسنی- مدح

 

پر کرده ای وجود مرا از قدیم تو

ما رعیتیم و شاه عبدالعظیم تو

آقا! تمام شهر گدا و کریم تو

یا سیدالکریم! ببین آمدیم، تو-

این دست های خالی ما را رها مکن

از خود حساب سفره ما را جدا مکن

 

شب های جمعه در حرم تو گدا شدیم

غرق دعا و ناله یا ربّنا شدیم

با سوز واژه های کمیل آشنا شدیم

از شهر ری مسافر کرب و بلا شدیم

آیینه دار کرب و بلا! می کشی مرا

مثل حسین خون خدا می کشی مرا

 

وقتی که من به کار تماشای گنبدم

انگار پشت پنجره فولاد مشهدم

حالا هر آن چه هستم اگر خوب یا بدم

آقا! من آمدم که بگویم: من آمدم

چشم تو کیمیاست مرا هم نگاه کن

دست مرا بگیر و مرا سر به راه کن

 

دلداده ایم ما همه دلداده حسن

کاسه به دست سفره افتاده حسن

مستیم در کنار تو از باده حسن

عطر مدینه می دهی ای زاده حسن

ماه خدا که می شود اقرار می کنم

با بوسه بر ضریح تو افطار می کنم

 

آقا! شده کبوتر دل جلد بام تو

 «انت ولیّنا» به تو گفته امام تو

در صحن سینه می شکفد ازدحام تو

«ثبت است بر جریده عالم دوام تو»

با دیدنت ملائکه غرق شعف شدند

افلاکیان برای زیارت به صف شدند

 

هر شب میان راه تو سائل شویم ما

تا با نگاه لطف تو دعبل شویم ما

دلبر تو باش تا همگی دل شویم ما

از هر چه غیر روی تو غافل شویم ما

باران اشکِ شوق امانم بریده است

این دست ها به جز کرم از تو ندیده است

 

با بودن تو کهف حصین است شهر ری

با عشق، کوچه کوچه قرین است شهر ری

تهران چو حلقه است و نگین است شهر ری

رازی، ابوالفتوح ... همین است شهر ری

در هر زمان که بوده به دل خواهشی مرا

ی اختیار سمت حرم می کشی مرا

 


تعداد بازديد : 391
شنبه 28 بهمن 1391 ساعت: 0:08
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)-مدح کسی که راه به باغ تو چون نسیم گرفته صراط را ز همین راه مستقیم گرفته

حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)-مدح

 

کسی که راه به باغ تو چون نسیم گرفته

 صراط را ز همین راه مستقیم گرفته

 تو از عشیرۀ عشقی تو از قبیلۀ قبله

 که عطر مرقدت جنة النّعیم گرفته

 گدای کوی تو امروزه نیستم من و دانی

 سرم به خاک درت اُنس از قدیم گرفته

 همیشه سفرۀ دل باز کرده ام به حضورت

 که فیض باز شدن، غنچه از نسیم گرفته

 برین بهشت مجسّم قسم که زائر قبرت

 به کف برات نجات خود از جحیم گرفته

 همیشه عبد، حقیر است در برابر معبود

 به جز تو کی سِمت عبد با عظیم گرفته؟

 مَلک غبار زِ قبر تو تا نرُفته نرفته

 در این مُقام ، فلک خویش را مقیم گرفته

 چگونه چشم کرم زین حرم نداشته باشم

 که هر کبوتر تو ذکر یا کریم گرفته

 کسی که زائر تو شد، حسین را شده زائر

 که رنگ و بو حرمِ تو از آن حریم گرفته

 


تعداد بازديد : 165
شنبه 28 بهمن 1391 ساعت: 0:07
نویسنده:
نظرات(0)
مهدی صفی یاری شاهد حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)-مدح هی تاکسی ، سلام ...ببخشید مستقیم

حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)-مدح

 

هی تاکسی ، سلام ...ببخشید مستقیم؟

سمت بهار، کوچه گل ، منزل نسیم

اصلا چقدر می شود آقا حساب کن

دربست تا جلوی در شابدالعظیم

از انتظار خسته شدم دیر می شود

دارد دوباره حال دلم می شود وخیم

می دانی از کی آمده ام ایستاده ام؟

قبل از اذان صبح ، حدود چهار و نیم

مثل همیشه ساعتمان خواب رفته بود

مثل همیشه ...باز همان جفت یا کریم

دارد دوباره رفتن من دیر می شود

دارد دوباره ...باز همان قصه قدیم

دارد کسی برای دلم بوق می زند

هی تاکسی ...سلام ببخشید مستقیم؟


تعداد بازديد : 288
شنبه 28 بهمن 1391 ساعت: 0:07
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)-مدح آن کس که راه پوی حریم کریم شد از جان غلام حضرت عبدالعظیم شد دارای ح

حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)-مدح

 

آن کس که راه پوی حریم کریم شد

از جان غلام حضرت عبدالعظیم شد

دارای حرمت است به چشم جهانیان

آن کس که زائر حرم این کریم شد

باید سلام و عرض ادب کرد با خلوص

بر حضرتش که وارث خلق عظیم شد

وارد هر آن که گشت در این بارگاه قدس

محو صفای این حرم و این حریم شد

بی بهره نیست از کرم ذات کبریا

آن عاشقی که بر سر کویش مقیم شد

بس مرده دل که زنده ز الطاف کردگار

زین بارگاه اطهر و رضوان شمیم شد

دارد به پیش پای دل خود چراغ راه

آن کس که رهسپار ره مستقیم شد

خوی حسین و وجه حسن داشت، زین سبب

مشهور خاص و عام به عبدالعظیم شد

طبعش روان ز چشمه فیاض مهر اوست

"خاتم" اگر که صاحب طبع سلیم شد

 


تعداد بازديد : 137
شنبه 28 بهمن 1391 ساعت: 0:06
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)-مدح این یا کریم مثل همه یا کریم ها در فکر بام توست به رسم قدیم ها "من ز

حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)-مدح

 

این یا کریم مثل همه یا کریم ها

در فکر بام توست به رسم قدیم ها

"من زار" خاک ری چو "حسین بکربلا"

زائر شود هر آن که بر عبدالعظیم ها

باید نشست رو به ضریحت سلام داد

تا این که جلوه گر شود این جا کلیم ها

اصلاً بعید نیست که آقایمان کنند

وقتی طرف حساب شود با کریم ها

این شهر بی وجود شما ارزشی نداشت

با این حساب لطف شما از قدیم ها

این شهر با وجود شما قبله می شود

هر گوشه ی ضریح شما چون حطیم ها

روزی سه بار می دهمت السلام و بعد

عاشق شدن به سبک همه یا کریم ها

 


تعداد بازديد : 143
شنبه 28 بهمن 1391 ساعت: 0:06
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)-مدح به دیوار و در این بیت توحید فروغ عترت و قرآن توان دید بود این بارگا

حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)-مدح

 

به دیوار و در این بیت توحید

فروغ عترت و قرآن توان دید

بود این بارگاه روح پرور

حریم یک تن از آل پیمبر

در این جا قبر مولایی کریم است

مزار حضرت عبدالعظیم است

به اولاد حسن، او فخر و زین است

که زوارش "کمن زار الحسین" است

چو این جا شد چراغ عشق روشن

به دل ها این حرم شد پرتو افکن

بود این درگه از ابواب رحمت

در باغی ست از گل زار جنت

که اشک عاشقان، شد جویبارش

نمی گردد خزان، هرگز بهارش

تو ای زائر به تعظیم شعائر

ببوس این درگه پر نور و طاهر

بیا این جا به اشک خود وضو کن

بیا جان خود این جا شستشو کن

بپا خیز و بخوان اذن دخولش

اجازت از خداگیر و رسولش

به اذن حیدر و زهرای اطهر

به اذن یازده معصوم دیگر

قدم چون می نهی داخل از این در

بگو بسم الله و الله اکبر

زند چون حلقه بر این در گدایی

به گوش جان او آید ندایی

که ای سائل دعایت مستجاب است

محب آل عصمت کامیاب است

بخواه از رحمت حق آن چه خواهی

که بی حد است الطاف الهی

"حسان" این جا مطاف مومنین است

درِ گل زار جنت در زمین است

 


تعداد بازديد : 165
شنبه 28 بهمن 1391 ساعت: 0:05
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)-مدح از بوستان فاطمه، عطر و شمیم داشت با دوستان فاطمه، لطف عمیم داشت خواند

حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)-مدح

 

از بوستان فاطمه، عطر و شمیم داشت

با دوستان فاطمه، لطف عمیم داشت

خواندند اهل معرفت او را "نگین ری"

با آن که نام و شهرت "عبدالعظیم" داشت

از شهر بند رنج و غم، آزاد می شود

هر کس که پاس بندگی آن حریم داشت

این گلشن "حسن"، این عاشق "حسین"

با مهر و عشق و عاطفه عهدی قدیم داشت

گل واژه حدیث از آن لعل جان فزا

عطر بهار وحی و صفای نسیم داشت

از محضر سه حجت معصوم فیض برد

یعنی که ره به چشمه فوز عظیم داشت

مثل کبوتران حرم خانه "رضا"

روحی در آستان ولایت مقیم داشت

شاگرد پاک باخته مکتب "جواد"

دستی پر از کرامت و طبعی کریم داشت

از پرتو هدایت "هادی" اهل بیت

راهی به آستان خدای رحیم داشت

ایمان خویش را به امامش ارایه کرد

با آن که جان روشن و قلب سلیم داشت

با خاندان وحی پل ارتباط بود

با اهل بیت رابطهٔ مستقیم داشت

طور تجلی سه امام همام را

چون درک کرده بود، مقام کلیم داشت

شب تا به صبح شعر "شفق" را مرور کرد

مرغ سحر که زمزمه "یا کریم" داشت

 


تعداد بازديد : 195
شنبه 28 بهمن 1391 ساعت: 0:04
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)-امام حسین(ع)-شهادت این جاست خاک ری وَ ملقب به کربلاست خیلی گران تمام شده،

حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)-امام حسین(ع)-شهادت

 

این جاست خاک ری وَ ملقب به کربلاست

خیلی گران تمام شده، مُلک خون بهاست

هر گوشه زین دیار اگر هیئتی به پاست

پشت قباله و سندش یک سر جداست

زان روز که معامله شد سرزمین ما

ری نیست نام آن و شده وادی البکا

از آن به بعد فاطمه زین خاک رو گرفت

این سرزمین به گریۀ عشاق خو گرفت

آن قدر گریه شد که کمی شستشو گرفت

از خانۀ امام حسن آبرو گرفت

اوضاع را امام حسن رو به راه کرد

زهرا دوباره جانب ایران نگاه کرد

عبدالعظیم آمد و عبد خدا شدیم

با عشق اهل بیت دگر آشنا شدیم

همسایۀ عزیز دل مجتبی شدیم

در هر طواف زائر کرب و بلا شدیم

پیچیده باز در حرم یار عطر سیب

صلی علی الحسین و صلی علی الغریب

یا ذالکرم عزیز حسن سید الکریم!

امشب ز نام توست سخن سید الکریم!

پرده ز رخ کنار بزن سید الکریم!

سر می نهم به پای تو من سید الکریم!

گریه میان صحن شما مستی آور است

با گریه در حریم حسینی برابر است

پر می کشیم از حرمت محضر حسین

پرواز می کنیم به دور سر حسین

عمری شدیم با مدد خواهر حسین

شب های جمعه هم نفس مادر حسین

فریاد یا بُنَیَ به گوش همه رسید

با قد خم به کرب و بلا فاطمه رسید

فریاد می زند پسر من سرت کجاست

قدت رشید بود بگو پیکرت کجاست

جای لبش که هست ولی خواهرت کجاست

سیمین گلو! عزیز دلم حنجرت کجاست

خنجر که کند شد اثرش این گلو شود

مانند گیسوان سرت مو به مو شود

 


تعداد بازديد : 203
شنبه 28 بهمن 1391 ساعت: 0:03
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 3
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف