اشعار تبری - 4

اشعار تبری - 4

اشعار تبری - 4

اشعار تبری - 4

اشعار تبری - 4
اشعار تبری - 4
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
بر داعش لعنت... داعش بترس از این همه گرد و غبارها اصلاً به تو نیامده این گونه کارها داعش بترس رحم به حالت نمی کنیم داعش بترس از عجم از نیزه دا�

بر داعش لعنت...

داعش بترس از این همه گرد و غبارها

اصلاً به تو نیامده این گونه کارها

داعش بترس رحم به حالت نمی کنیم

داعش بترس از عجم از نیزه دارها

سید علی اشاره کند حمله می کنیم

با لشکر پیاده نظام و سوارها

کرب و بلا گرفتنت اصلاً جدید نیست

کهنه شده است بر همه این ابتکارها

سر می زنیم با "لک لبیک یا حسین "

سر می زنیم نعره زنان با شعارها

سر می دهیم پای حسین و برادرش

سر می دهیم مثل همه سر به دارها

از ما بترس چون پسر شیر خیبریم

طوفان کنیم با دو سر ذوالفقارها

"وقت عمل رسیده زمان نظاره نیست

در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست"

 

( محمد فردوسی)


تعداد بازديد : 165
یکشنبه 25 خرداد 1393 ساعت: 16:19
نویسنده:
نظرات(0)
با حوصله نه، به ضرب می آیم من دارم به "شمال غــــرب" می آیم من بـــر روی غرور شیعه پــا نگذارید هــی سر به سر غیرت مــا نگذارید داغی بــــه

  با حوصله نه، به ضرب می آیم من

دارم به "شمال غــــرب" می آیم من

 بـــر روی غرور شیعه پــا نگذارید

هــی سر به سر غیرت مــا نگذارید

 

 

داغی بــــه دل اهـــــل ولا نگذارید

بـــر روی غرور شیعه پــا نگذارید

مـا خشم کنیم سفره تان برچیده است

هــی سر به سر غیرت مــا نگذارید

 


تعداد بازديد : 111
شنبه 24 خرداد 1393 ساعت: 16:53
نویسنده:
نظرات(0)
( لعنت بر وهابيت ) عید است و تمام شهر شادند ولی نوکر نگران حرم ارباب است...

( لعنت بر وهابيت )

عید است و تمام شهر شادند ولی

نوکر نگران حرم ارباب است...


تعداد بازديد : 133
جمعه 23 خرداد 1393 ساعت: 12:33
نویسنده:
نظرات(0)
خطاب به داعشی ها (لعنت الله عليهم اجمعين) : ما از سبوی شاه دین مجنون و مستیم برگـــرد تا ســـــــربند یــــا زهرا نبستیم ...

خطاب به داعشی ها (لعنت الله عليهم اجمعين) :

ما از سبوی شاه دین مجنون و مستیم

برگـــرد تا ســـــــربند یــــا زهرا نبستیم ...


تعداد بازديد : 161
جمعه 23 خرداد 1393 ساعت: 12:32
نویسنده:
نظرات(0)
چند شعرکربلایی محسن داداشی الا ای منکر مولایم حــیدر مشو بدبین،تو برآقایم حیدر اگر بر ضد ما تبلیـ

چند شعرکربلایی محسن داداشی

الا ای منکر مولایم حــیدر

مشو بدبین،تو برآقایم حیدر

اگر بر ضد ما تبلیــغ کردی

تشییـع را به زیر تیغ کردی

مسخر گر کنی تاب وتـب ما

اگر داری غـرض بر مکـتب ما

اگر حب عـــلــی در دل نداری

مبادا بین ماهـــا پا گــــــذاری

سرت را میبُرد این شیعه زاده

خدا غیرت به رگهــــــایم نهاده

***********************

خدا بنای لجاجت نماده بر سُنی

جهنم،آتش سوزان زیاده بر سنی

نگوقبول ندارند مرتضی را،چون

علی محبت خود را نداده بر سنی

***********************

هـرگز فــریب حــیلۀ مردم نمیخورم

من در بهشت عشق تو گندم نمیخورم

دانشجوی جنونم و استاد من عــلیست

من،پای بحث عشق عــلی جُم نمیخورم


تعداد بازديد : 149
جمعه 11 مرداد 1392 ساعت: 10:01
نویسنده:
نظرات(1)
مهدی نظری امیرالمومنین(ع)-اشعار تولایی ما پیروان راه علی و ولایتیم ماتشنگان باده ناب شهادتیم ما

امیرالمومنین(ع)-اشعار تولایی

 

ما پیروان راه علی و ولایتیم

ماتشنگان باده ناب شهادتیم

ما غیر مرتضی به کسی دل نبسته ایم

ما پشت منکران علی را شکسته ایم

ما را خدا به عشق علی آفریده است

ما را فدای راه ولی آفریده است

لعنت بر آن که حب علی را فروخته

رحمت بر آن که در ره این عشق سوخته

لعنت به منکران غدیر و ولای او

له می شوند روز جزا زیر پای او

ما افتخارمان به غلامیِ حیدر است

این هدیه ای ز حضرت زهرایِ اطهر است

با منکران شیر خدا نیست کارمان

با دشمنان آل عبا نیست کارمان

ما کارمان گدایی زهرا و حیدر است

این کار از عبادت هر لحظه برتر است


تعداد بازديد : 181
جمعه 11 مرداد 1392 ساعت: 10:00
نویسنده:
نظرات(0)
یک ذره دلم به سمت تو مایل نیست جز دشمنی ات عداوتی در دل نیست یک ارزن اگر مهر تو در دل باشد ان

برائت

 

یک ذره دلم به سمت تو مایل نیست

جز دشمنی ات عداوتی در دل نیست

 

یک ارزن اگر مهر تو در دل باشد

ان دل به خدا خرابه ای جز گل نیست

 

تو دشمن روشنی و حق بودی پس

بین تو  و اتش خدا حائل نیست

 

دست تو همیشه تا ابد در خون است

شآن تو فراتر از سگ قاتل نیست

 

اسلام به جهل تو عقب ماند از دین

گفتی که جهالت عرب باطل نیست

 

سرمایه دشمنی تو دین من است

بگذار جهان بداند این مشکل نیست

 

صد سال نماز در کنار کعبه

بی بغض تو یک رکعت ان کامل نیست

 

(تا کور شود هرانکه نتواند دید)

جز مهر علی محبتی در دل نیست


تعداد بازديد : 125
پنجشنبه 10 مرداد 1392 ساعت: 2:36
نویسنده:
نظرات(0)
جانم فدای غیرت بی انتهاء تو شرمنده ام که بسته شده بارگاه تو ای جنّت از برای ورود تو بی قرار دشمن

جانم فدای غیرت بی انتهاء تو

شرمنده ام که بسته شده بارگاه تو

ای جنّت از برای ورود تو بی قرار

دشمن زهیبت تو به دوزخ کند فرار

ای راحت روان علی ، یا علی بگو

از خنجر بریده شکم با علی بگو

ای دست حق درآمده از آستین تو

آتش گفت جان شیاطین زکین تو

گفتی به آن پلید به یک نامه اینچنین

کی مدّعی شده ،که منم میرمومنین

آنکس که حق ّ سرور خود غصب میکند

در پیش چشم مدّعیان مست میکند

آنکس که میزند به زنی سیلی از جفا

نه عهد میشناسد و نه میکند وفا

حکمش چه باشد ای شهِ دانا به قول خود

حکمی کن و بگو که سزایش چگونه شد

گفت آن پلید و پست خطاکار خوش خیال

خون چنین کسی به یقین میشود حلال

پس بر تو خون آن بُت بی دین حلال شد

امضاء نمود برگه ی قتلش به دست خود

آنگه به تیغ خنجر تو رفت سوی نار

با رفتنش دوباره زمین شد پُر از بهار

وقتی خبر به گوش شهِ لافتی رسید

از شوق گریه کرد و زدل آه میکشید

فرمود  کاش بی بی ما پر نمی کشید

افسوس رفت و شادی این روز را ندید

نام تو نزد اهل ولا شیر حیدر است

از ما سلام بر تو وآلت مکرر است

اما کسی که قاتل زهرا زخنجرش

در خون نشست جسم وتن و جان و پیکرش

در قلب  اهل بیت علی هست جای او

صدها هزار قصر کم است از برای او

یک روز درب مرقد تو باز میکنیم

با جان و دل به شوق تو پرواز میکنیم

بابا شجاع ،بهر خدا یک اشاره کن

نزد علی به درد دل ما تو چاره کن

از فاطمه بخواه که هجران سحر شود

از سینه ها نفاق و دو رویی به در شود

ای قلب فاطمه شده خشنود از تو زود

از ما هزار بار به دستان تو درود ...

شاعر: رحيمي ماهدشتي


تعداد بازديد : 119
یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت: 22:15
نویسنده:
نظرات(0)
حجر بن عدی این راه محمد(ص) وعلی(ع) پا بر جاست تا منـــزل خورشـــید رسد، بی کم و کاست یاران علـــــی
حجر بن عدی

این راه محمد(ص) وعلی(ع) پا بر جاست
تا منـــزل خورشـــید رسد، بی کم و کاست
یاران علـــــی ،
 الیـــــس صبــــــح بقریب؟
"حجر بن عــــدی" دوباره از نو برخاست


تعداد بازديد : 139
جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت: 12:39
نویسنده:
نظرات(0)
این ها هنوز از حیدر کرار می ترسند از حُجرها, از جعفر طیار می ترسند رسم است در تاریکی شب های طولانی خ

این ها هنوز از حیدر کرار می ترسند
از حُجرها, از جعفر طیار می ترسند
رسم است در تاریکی شب های طولانی
خفاش ها از مردم بیدار می ترسند
بعد از تو سربازان شوم لشکر شیطان
از زائران مرقدت انگار می ترسند
برخیز و از میراث مولایت حفاظت کن
بی غیرتان از غیرتت سردار! می ترسند
در سینه اسرار غدیر خم نهان داری
این قوم، از افشای این اسرار می ترسند
ای هیبتت را وامدار سجده های شفع!
حتی هنوز از پیکرت کفار می ترسند...
 
 
الهم عجل لولیک الفرج

 

سعيد تاج محمدي 


تعداد بازديد : 131
جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت: 12:38
نویسنده:
نظرات(0)
حجر بن عدی تا هستم ، همراه ولی می مانم با چشمه ی عشق ازلی می مانم* صد بار دگر قبر مرا نبش کنند
حجر بن عدی



 تا هستم ، همراه ولی می مانم
 با چشمه ی عشق ازلی می مانم*

 صد بار دگر قبر مرا نبش کنند ،
 من شیعه ی مرتضی علی (ع) می مانم


تعداد بازديد : 257
جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت: 12:37
نویسنده:
نظرات(0)
حالا که به چشم خویش رجعت دیدید باشد که ادب ازین اشارت گیرید امّا خودمانیم خجالت دارد از مرده ی ی

حالا که به چشم خویش رجعت دیدید

باشد که ادب ازین اشارت گیرید

امّا خودمانیم خجالت دارد

از مرده ی یاران علی ترسیدید!


تعداد بازديد : 113
جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت: 12:36
نویسنده:
نظرات(0)
قبر حجر بن عدی خطاب به حضرت صاحب زمان(ع): راز اشک و گریه ات در پشت آن در مخفی است غربت و تنهاییت د
قبر حجر بن عدی

خطاب به حضرت صاحب زمان(ع):

راز اشک و گریه ات در پشت آن در مخفی است
غربت و تنهاییت در یاس پرپر مخفی است

دشمن تو قبر حجر بن عدی را نبش کرد
شکر می گویم خدا را قبر مادر مخفی است


تعداد بازديد : 127
جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت: 12:35
نویسنده:
نظرات(0)
حجربن عدی های علی برخیزید در شام که آتش شرارت برپاست امروز رقیه همچو زینب تنهاست حُجربن عدی های علی
حجربن عدی های علی برخیزید

در شام که آتش شرارت برپاست
امروز رقیه همچو زینب تنهاست
حُجربن عدی های علی برخیزید
دشمن هدفش مزار دخت زهراست


اینبار اگر رقیه گریان گردد
زینب ز جسارتی پریشان گردد
بر خیل یزیدیان زجان می تازیم
تا عبرت جن و انس و شیطان گردد

بر اهل حرم اگر جسارت بشود
این قافله گر دوباره غارت بشود
یک تن ز یزیدیان نماند در شام
بر لشگر حق اگر اشارت بشود

دیروز اگر به کوچه هایت ای شام
گردانده شدند اهل مظلوم خیام
امروز به یک اشاره برلشگر حق
از خیل یزیدیان نماند جز نام

 

پالیزدار


تعداد بازديد : 107
جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت: 12:32
نویسنده:
نظرات(0)
نذرغربت حجربن عدی تابوت کیست این که شباهنگام مثل ستاره در مه ابهام است ؟ یاللعجب به دوش حرامی ها سو
نذرغربت حجربن عدی

تابوت کیست این که شباهنگام مثل ستاره در مه ابهام است ؟

یاللعجب به دوش حرامی ها سوی کدام قریۀ گمنام است ؟

تابوت کیست این که در اطرافش پاکوبی پیاپی گرگان است ؟

او کیست سر بریده به چرخاچرخ ؟ این کشته ماه گمشدۀ شام است !

الله اکبر از هیجانش باز ، این کشته در نماز به چرخ آمد

او را میان تلبیه می بینم ، این کیست سربریده در احرام است؟

در اوست شور وادی طف پیدا ، گلدستۀ شهید نجف پیدا

بارانی است یکسره نخلستان، ای ابرِ بغض ! موقع الهام است

دیدند ناگهان کفنی تازه، یعنی شبیه لاله تنی تازه

آن شیر را که کنیه قتیل العشق، او را که سربدار علی نام است

 

محمدحسين انصاري نژاد


تعداد بازديد : 121
جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت: 12:21
نویسنده:
نظرات(0)
یک تروریست وهابی در سوریه جگر یک علوی را از سینه بیرون کشید و...خورد! این شعر بغضی است ناقص.... چ

یک تروریست وهابی در سوریه جگر یک علوی را از سینه بیرون کشید و...خورد!  این شعر بغضی است ناقص....


چنان گرگسالی شد اندر دمشق
که یاران ندیدند جز مرگ عشق*
شب دل پر از زوزه ی گرگها
شکم مسکن پوزه ی گرگها
به جان گل افتاده پاروی مرگ
نفس بند مي آيد از بوي مرگ
جواز جنون از حجاز آمده است
مناره به جنگ نماز آمده است
پر از دشنه و تیغ «سِند» است باز
جگر زیر دندان «هند» است باز
به فتوای اشباح شام و قطر
نباید ببارد بر این گل مطر
دهان از اراجیف پر می کنند
گل ارغوان را ترور می کنند
 *
سگ با وفای «سیا»! با توأم!
هلا مفتی افترا با توأم!
تو خون از لب ايده ات مي چكد
تنفر ز دو ديده ات مي چكد
تو مثل امامت معاویه ای
سرانجام مهمان هاویه ای
ندارید اگر از طراوت هراس
چرا مي گذاريد پا روي ياس؟
به امر ابو جهل سر می برید
چه آسوده و سهل سر می برید
و من حمزه ام سینه چاکم کنید
در این وادی خشک خاکم کنید

 

امیر سیاهپوش.....


تعداد بازديد : 259
جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت: 12:12
نویسنده:
نظرات(0)
حجر بن عشق هر روز شکل تازه ای از دین می آورند این قوم ، پرده دارِ حرم نه، ... که کافرند! آری،

حجر بن عشق

 

هر روز شکل تازه ای از دین می آورند

این قوم ، پرده دارِ حرم نه، ... که کافرند!

آری، به سمت قبله غرب است روی شان

با هرکه هست در صف شیطان برادرند

بر نقشه ها مثلث خونین کشیده اند

در فکر نیل و دجله و ایران دیگرند

در دست خاک مانده چه گل های تازه ای

افسوس زیر چکمه این قوم ، پرپرند

حجر بن عشق! ماه دمشقی! قیام کن

دین را به سمت جوخه اعدام می برند

 

با دیدن محاسن در خون نشسته ات

شایسته است تا به تو ایمان بیاورند

اصغر اکبری


تعداد بازديد : 171
جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت: 12:08
نویسنده:
نظرات(0)
در سینه شراره های غم میریزیم خون، پای ورودی حرم میریزیم گر پا بگذارید به صحن زینب والله زمانه

در سینه شراره های غم میریزیم

خون، پای ورودی حرم میریزیم

 

گر پا بگذارید به صحن زینب

والله زمانه را بهم میریزیم

 

ما جلوه ای از یک غضب عباسیم

بر حرمت ناموس خدا حساسیم

 

قاسم نعمتی


تعداد بازديد : 915
سه شنبه 24 اردیبهشت 1392 ساعت: 16:51
نویسنده:
نظرات(0)
شیعه یعنی... «بشنو از نی چون حکایت می‌کند» / شیعه را در خون روایت می‌کند نی حدیث آفرینش باز گفت /

شیعه یعنی...

«بشنو از نی چون حکایت می‌کند» / شیعه را در خون روایت می‌کند

نی حدیث آفرینش باز گفت / باز گفت اما به شرح راز گفت

دست حق تا خشت آدم را نهاد / بر دهانش نام خاتم را نهاد

نام احمد نام جمله انبیاست / «چون‌که صد آمد نود هم پیش ماست»

از مناره پنج نوبت پرخروش/ نام احمد با علی آید به گوش

روز و شب گویم به آوای جلی / «اکفیانی یا محمد یا علی»

کیستی ای حامی ختم رسل / اول و آخر تویی ای نفس کُل

موج هستی، کشتی و دریا تویی / حق تویی، پیدا و ناپیدا تویی

ای حضورت نقش در ‌آیینه‌ها / مهبط تنزیل شوقت سینه‌ها

بی‌خود از خود در بیابان طلب / می‌زنم بر خاک زانوی ادب

آفتاب ای آفتاب ای آفتاب / از نگاه بندگانت رخ متاب

دوش صحرا می‌کشد آه مرا / ناله‌های گاه و بیگاه مرا

ناله‌هایم را به چاه انداختم / بادهایم را به راه انداختم

یا علی جان تا ز عشقت دم زدم / پرسه در شش گوشه‌ی عالم زدم

از حضیض خاک تا اوج فلک / فاش دیدم سرّ الله معک

از فروغت دیده‌ی ادراک، چاک / وز فراقت عدل، مدفون زیر خاک

حیدرا یک جلوه محتاج توام / دار بر پا کن که حلّاج توام

یک دو گام از خویشتن بیرون زنم / گام دیگر بر سر گردون زنم

گام بردارم ولی با یاد تو / سرنهم بر دامن اولاد تو

شیعه یعنی شرح منظوم طلب / از حجاز و کوفه تا شام و حلب

شیعه یعنی یک بیابان بی‌کسی / غربت صدساله بی دلواپسی

شیعه یعنی صد بیابان جست‌وجو / شیعه یعنی هجرت از من تا به او

شیعه یعنی وعده‌ای با نان جو / کشت صد آیینه تا فصل درو

شعیه یعنی عدل و احسان و وقار / شیعه یعنی انحنای ذوالفقار

شیعه یعنی تندر آتش‌فروز / شیعه یعنی زاهد شب، شیر روز

شیعه یعنی تیغ، تیغ موشکاف / شیعه یعنی ذوالفقار بی‌غلاف

شیعه یعنی عشق‌بازی باخدا / یک نیستان تک‌نوازی با خدا

شیعه یعنی سابقون السابقون / شیعه یعنی یک‌تپش عصیان و خون

شیعه باید آب‌ها را گل کند / خط سوم را به خون کامل کند

خط سوم، خط سرخ اولیاست / کربلا بارزترین منظور ماست

شیعه یعنی هفت‌خطی در جنون / شعیه طوفان می‌کند در کاف و نون

شیعه یعنی تشنه‌ی جام بلا / شیعگی یعنی قیام کربلا

شیعه یعنی شوق، یعنی انتظار / صاحب آیینه تا صبح بهار

شیعه یعنی سالک پا در رکاب / تا که خورشید افکند از رخ نقاب

عشقبازان! شور و حال آمد پدید / میم و حا و میم و دال آمد پدید

آمد آن روز که در ناباوری / سرزند از غرب، مهر خاوری

راستین مردی رسد با تیغ کج / شیعیان! «الصبر مفتاح الفرج»

برق تیغم خاک را روشن کند / شوره‌زار تیره را گلشن کند

شیعه یعنی دعبل چشم انتظار / تا کشد بر دوش خود چل‌سال دار

شیعه باید همچو اشعار کمیت / سرنهد بر خاک پای اهل بیت

یا فرزدق‌‌وار در پیش هشام / ترک جان گوید به تصدیق امام

این سخن کوتاه کردم والسلام / شیعه یعنی تیغ بیرون از نیام

مرحوم آقاسي

 


تعداد بازديد : 1809
دوشنبه 23 اردیبهشت 1392 ساعت: 21:38
نویسنده:
نظرات(0)
محکومیت هتک حرمت حرم حجر بن عدی(ره) لطف تاریخ ها به تکرار است به مرور هزاره های قدیم به نگاه و ت

محکومیت هتک حرمت حرم حجر بن عدی(ره)


لطف تاریخ ها به تکرار است

به مرور هزاره های قدیم

به نگاه و تجاربی که جدید

نه به شکلی که مانده در تقویم

مثلا فرض کن زمان علی ست

روزگار بنی امیه شده است

شیعه در غربت علی پنهان

اُموی ها دوباره آمده و

فکر جنگند با امام زمان

حکمیت نرفته وا ندهیم!

با خودت فکر کن که بی طرفی

عاقبت انتخاب خواهی کرد

یا که از اصل می شوی آباد

یا در آخر خراب خواهی کرد

مرز صفّین مثل مو شده است

در همین گیر و دار می بینی

همه جای جهان پر از سلفی ست

و تو ماندی در این میان که دلت

آن طرف رفته یا که این طرفی ست؟!

راستی نهروان همین بغل است!

شک و تردید می کند کاری

که فقط توبه از گناه کنی

دیگران راه را بیابند و

بنشینی فقط نگاه کنی

کربلا، با من و تو شکل گرفت

یک نفر می شود حبیب و دو بار

جان فدا می کند امامش را

یک نفر حُجر می شود که دو بار

قبر او رو کند مرامش را

شیعه یعنی تو هم دومرتبه باش

بار دوم برای من چیزی ست

قدر پوسیدن و نپوسیدن

یا پس از قرن ها فنا شده ام

یا که چون چشمه گرم جوشیدن

حال و روز مرا ببین و بترس!

گم شده م بین دست و پا زدنم

وسط زرق و برق عاریه ای

وسط منجلابی از زن و پول

بین یک خلسۀ معاویه ای

شدم از عمر و عاص ها بدتر...

به من از من شبیه تر شده است

این در آیینه مثل من، این من

بی تفاوت ترین منی که رو به رویم

شده مانند شیشه ای نشکن

کاری از سنگ بر نمی آید

قبری آن سو شکافت، این سوتر

به لب بازِ گور خندیدیم

مرگ را پشت سر گذاشته و

هی به اهل قبور خندیدیم

خنده کن تا به گریه اش برسیم

قصه خوانی قدر شدیم و چه سود؟

پند تاریخ یادمان رفته است

روزگاری دری شکست اما

اثر میخ یادمان رفته است

لگد روزگار سنگین است!

حرف آخر؛ هنوز عاشورا

احتمال وقوع خواهد داشت

وارث کربلا که برگردد

قصه از نو شروع خواهد داشت

سیصد و سیزده نفر کافی ست!



تعداد بازديد : 155
دوشنبه 23 اردیبهشت 1392 ساعت: 21:23
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
ليست صفحات
تعداد صفحات : 6
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف