یا رب... جای خلوت کردن و بیتوته جلوت میکنم پنبه ای در گوشم و یک ریز صحبت میکنم من خودم وضع ام خراب اس�

یا رب...

جای خلوت کردن و بیتوته جلوت میکنم

پنبه ای در گوشم و یک ریز صحبت میکنم

من خودم وضع ام خراب است و گنه کارم ولی

این و آن را دائما دارم نصیحت میکنم

جای شاکر بودن و تسلیم امر تو شدن

تا بلایی میرسد فورا شکایت میکنم

تازه فهمیدم چرا سوزی ندارد ناله ام

چونکه تهمت میزنم یا اینکه غیبت میکنم

من خودم را میشناسم، رو نده گاهی بزن

اینقدر بخشش نکن دارم بدعادت میکنم

سیئاتم را بدل کردی به خوبی ها، ولی

جای عبد تو شدن به تو خیانت میکنم

روح این غواص ها من را هوایی کرده است

چند روزی هست که میل شهادت میکنم

کربلا رفتن برای من شده یک آرزو

اربعینی قسمتم کن التماست میکنم

قبه اش با مجلس اش فرقی ندارد باطناً

بین روضه کربلایش را زیارت میکنم

دوستان من همه گریه کن و سینه زن اند

من فقط با نوکران او رفاقت میکنم

لحظه ی افطار تا آب گوارا میخورم

قاتلاتش را هزاران دفعه لعنت میکنم

از عطش لبهای او مثل دو تکه چوب شد

تا زمین افتاد دور خیمه ها آشوب شد

رضا قرباني