دست ولی نعمت ز بس مشکل گشا شد بین قنوتم < ربنا > هم < یا رضا > شد سجاده ام را پهن کردم رو به مشهد وقت اذان شرعیه نقاره ها شد حجاج کعبه بار بستند و

دست ولی نعمت ز بس مشکل گشا شد بین قنوتم < ربنا > هم < یا رضا > شد سجاده ام را پهن کردم رو به مشهد وقت اذان شرعیه نقاره ها شد حجاج کعبه بار بستند و

دست ولی نعمت ز بس مشکل گشا شد بین قنوتم < ربنا > هم < یا رضا > شد سجاده ام را پهن کردم رو به مشهد وقت اذان شرعیه نقاره ها شد حجاج کعبه بار بستند و

دست ولی نعمت ز بس مشکل گشا شد بین قنوتم < ربنا > هم < یا رضا > شد سجاده ام را پهن کردم رو به مشهد وقت اذان شرعیه نقاره ها شد حجاج کعبه بار بستند و

دست ولی نعمت ز بس مشکل گشا شد بین قنوتم < ربنا > هم < یا رضا > شد سجاده ام را پهن کردم رو به مشهد وقت اذان شرعیه نقاره ها شد حجاج کعبه بار بستند و
دست ولی نعمت ز بس مشکل گشا شد بین قنوتم < ربنا > هم < یا رضا > شد سجاده ام را پهن کردم رو به مشهد وقت اذان شرعیه نقاره ها شد حجاج کعبه بار بستند و
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
دست ولی نعمت ز بس مشکل گشا شد بین قنوتم < ربنا > هم < یا رضا > شد سجاده ام را پهن کردم رو به مشهد وقت اذان شرعیه نقاره ها شد حجاج کعبه بار بستند و

دست ولی نعمت ز بس مشکل گشا شد

بین قنوتم " ربنا " هم " یا رضا " شد

سجاده ام را پهن کردم رو به مشهد

وقت اذان شرعیه نقاره ها شد

حجاج کعبه بار بستند و دوباره

_نازم به سلطانم_ که حج این گدا شد

با پنجره فولاد گفتم مشکلم را

بیرون نرفته از حرم دردم دوا شد

یک کیسه گندم ، چند تا دانه هزاری

مادربزرگم داد...چون حاجت روا شد

گر چه به زحمت دست دادم با ضریحت

در ازدحام جمعیت آن هم جدا شد

یا بن الشبیبت گریه ی ما را درآورد

خیرت قبول آقای من! روضه به پا شد

خونم میفتد گردنت یک روز آخر

چون تازه داغ دوری کرببلا شد

 

شاعر علیرضا وفایی (خیال)


تعداد بازديد : 89
شنبه 15 شهریور 1393 ساعت: 10:18
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف