مظلوم آقام... گفت پیغمبر ،علی ،روزی دَرَت آتش زنند دخترم را پیش چشمان تو سیلی میزنند با لگد بر در گُلت را میکُشند خطّ بُطلان روی پیمان میکِ�

دخترم را پیش چشمان تو سیلی میزنند 

با لگد بر در گُلت را میکُشند 

خطّ  بُطلان روی پیمان میکِشند 

یا علی،بر این همه نامردمی ها صبر کن 

گر نداری یار ،بر بی یاوری ها صبر کن 

گرتورا بی چاره کردند.... صبر کن 

جامه ات ات را پاره کردند... صبر کن 

خانه ات آتش کشیدند.... صبر کن 

پرده هایت را دریدند.... صبر کن 

گر که حرمت را شکستند.... صبر کن 

عهد با نامرد بستند..... صبر کن 

گر فدک را غصب کردند....صبر کن 

گر که پهلویی شکستند..... صبر کن 

گر سلامت را ندادند... صبر کن

بچه ات را سقط کردند.... صبر کن 

همچو طفلی در وجود مادرش

گر شدی تنهای تنها ......صبر کن 

یا علی ،بر این همه نامردمی ها صبر کن 

صبر کن !!!بر این همه بی یاوری ها صبر کن 

روزی می آید زِِ ره مردی زنسل پاک ما 

تا بگیرد انتقام مادر مظلومه اش 

میکشد بیرون ز قبر آن مُلحدان پیر را 

می کند پر خون زآنها خنجرو شمشیر را 

حق ناحق گشته ات را میستاند از عدو 

جان زهرا بسته گشته یا علی، بر جان او 

هم بسوزاند زِِریشه ،جسم وجان و پیکرش 

هم بیندازد در آتش پیروان مضطرش 

یا علی جان تا ظهور مهربانی صبر کن 

یا علی بر این همه بی هم زبانی صبر کن

رحيمي ماهدشتي