|
امام سجاد(ع) و بقیع
كاش ما هم كبوترت بودیم
آستان بوس محضرت بودیم
كاش با بال های خاكی مان
لااقل سایه گسترت بودیم
كاش ما هم به درد می خوردیم
فرش قبر مطهرت بودیم
كاش می سوختیم از این غربت
شمع بالای بسترت بودیم
كاش می شد كه محرمت بودیم
عاشقانه ابوذرت بودیم
كاش در كوچه ی بنی هاشم
پیش مرگان مادرت بودیم
كاش ماه محرمی آقا
یك دهه پای منبرت بودیم
كاش می شد كه گریه كن های
روضه ی تیغ و حنجرت بودیم
كاش می شد كه سینه زن های
نوحه ی گریه آورت بودیم
كاش در روز تشنگی- محشر-
باده نوشان ساغرت بودیم
در قیامت به گریه می گوییم:
كاش...ای كاش..نوكرت بودیم
تعداد بازديد : 157
چهارشنبه 01 شهریور 1391 ساعت: 6:28
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
به مناسبت 8 شوال سالروز تخریب بقیع
از صفای ضریح دم نزنید
حرفی از بیرق و علم نزنید
گریه های بلند ممنوع است
روضه كه هیچ سینه هم نزنید
كربلا رفته ها كنار بقیع
حرفی از صحن و از حرم نزنید
زائری خسته ام نگهبانان
به خدا زود می روم نزنید
زائری داد زد كه نا مردان
تازیانه به مادرم نزنید
غربت ما بدون خاتمه است
مادر ما همیشه فاطمه است
كاش درهای صحن وا بشود
شوق در سینه ها به پا بشود
كاش با دست حضرت مهدی
این حرم نیز با صفا بشود
كاش با نغمۀ حسین حسین
این حرم مثل كربلا بشود
در كنار مزار ام بنین
طرحی از علقمه بنا بشود
پس بسازیم پنجره فولاد
هر قدر عقده هست وا بشود
چارتا گنبد طلایی رنگ
چارتا مشهد الرضا بشود
این بقیعی كه این چنین خاكی است
رشك پروانه های افلاكی است
در هوایش ستاره می سوزد
سینه با هر نظاره می سوزد
هشت شوال آسمان لرزید
دید صحن و مناره می سوزد
بارگاه بقیع ویران شد
دل بی راه و چاره می سوزد
این حرم مثل چادر زهراست
كه در اینجا دوباره می سوزد
این حرم مثل خیمه ی زینب
كه در اوج شراره می سوزد
سال ها بعد قدری آن سو تر
چند قرآن پاره می سوزد
تعداد بازديد : 321
چهارشنبه 01 شهریور 1391 ساعت: 6:22
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
کاش یک شب شمع بودم در شب تار بقیع
تا سحر میسوختم چون قلب زوار بقیع
کاش میشد مخفی از وهابیان سنگدل
مینهادم نیمه شب صورت به دیوار بقیع
قبه و قبر و رواق و خانه و گلدسته داشت
ای مدینه از چه ویران گشت آثار بقیع
نیست حق گریهاش بر چار قبر بیچراغ
زائری کز راه دور آید به دیدار بقیع
ماه، زائر، اختران، اشکند و گنبد، آسمان
صورت مهدی شده شمع شب تار بقیع
آب، خون و دانه اشک و نالهاش سوز جگر
هر که شد مرغ دل زارش گرفتار بقیع
گر زنان را نیست ره در این گلستان، غم مخور
شب که خلوت میشود زهراست، زوار بقیع
اینکه آثارش بوَد باقی میان دشمنان
دست حق بودهست از اول نگهدار بقیع
گر به دقت بنگری بر این امامان غریب
میچکد پیوسته اشک از چشم خونبار بقیع
بس که آغوشش پر است از لالههای فاطمه
بوی جنت خیزد از دامان گلزار بقیع
غلامرضا سازگار
تعداد بازديد : 219
چهارشنبه 01 شهریور 1391 ساعت: 0:32
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
تعداد بازديد : 167
چهارشنبه 01 شهریور 1391 ساعت: 0:25
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
تعداد بازديد : 259
چهارشنبه 01 شهریور 1391 ساعت: 0:25
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
تعداد بازديد : 153
چهارشنبه 01 شهریور 1391 ساعت: 0:24
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
تعداد بازديد : 173
چهارشنبه 01 شهریور 1391 ساعت: 0:24
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
تعداد بازديد : 151
چهارشنبه 01 شهریور 1391 ساعت: 0:23
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
تعداد بازديد : 205
چهارشنبه 01 شهریور 1391 ساعت: 0:23
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
تعداد بازديد : 177
چهارشنبه 01 شهریور 1391 ساعت: 0:23
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
از صفای ضریح دم نزنید
حرفی از بیرق و علم نزنید
گریه های بلند ممنوع است
روضه كه هیچ سینه هم نزنید
كربلا رفته ها كنار بقیع
حرفی از صحن و از حرم نزنید
زائری خسته ام نگهبانان
به خدا زود می روم نزنید
زائری داد زد كه نا مردان
تازیانه به مادرم نزنید
غربت ما بدون خاتمه است
مادر ما همیشه فاطمه است
كاش درهای صحن وا بشود
شوق در سینه ها به پا بشود
كاش با دست حضرت مهدی
این حرم نیز با صفا بشود
كاش با نغمه حسین حسین
این حرم مثل كربلا بشود
در كنار مزار ام بنین
طرحی ازعلقمه بنا بشود
پس بسازیم پنجره فولاد
هر قدر عقده هست وا بشود
چارتا گنبد طلایی رنگ
چارتا مشهد الرضا بشود
این بقیعی كه این چنین خاكی است
رشك پروانه های افلاكی است
در هوایش ستاره می سوزد
سینه با هر نظاره می سوزد
هشت شوال آسمان لرزید
دید صحن و مناره می سوزد
بارگاه بقیع ویران شد
دل بی راه و چاره می سوزد
این حرم مثل چادر زهراست
كه در اینجا دوباره می سوزد
این حرم مثل خیمه ی زینب
كه در اوج شراره می سوزد
سالها بعد قدری آن سو تر
چند قرآن پاره می سوزد
(مجید تال)
تعداد بازديد : 403
یکشنبه 15 مرداد 1391 ساعت: 13:03
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
تخریب کرده اند حرم و بارگاهتان
آنها که زنده اند به لطف نگاهتان
بر روی مهربانیتان چشم بسته اند
با خود نگفته اند چه بوده گناهتان
از نسل هیزم آورشان که عجیب نیست
آتش زنند دوباره دل پر زآهتان
روز سقیفه بود اگر بی حرم شدید
یا بین کوچه بود که بستند راهتان
اول زدند مادر و بعدش حسینتان
افتاد بین تیغ و نیزه و شد قتلگاهتان
وقتی رسید یوسف کنعان فاطمه
با او بنا کنیم حرم دلبخواهتان
فعلا نشسته است و زغم آه می کشد
کنج بقیع در شب تار و سیاهتان
یاسر مسافر
تعداد بازديد : 101
چهارشنبه 28 تیر 1391 ساعت: 18:02
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)